هواداران تارنمای ارگ ایران

هواداران تارنمای ارگ ایران

مجموع نظرات و مقالات هواداران تارنمای ارگ ایران
هواداران تارنمای ارگ ایران

هواداران تارنمای ارگ ایران

مجموع نظرات و مقالات هواداران تارنمای ارگ ایران

تاریخ جنگهای ایلام و آشور

 تاریخ جنگهای ایلام و آشور با رجزخوانیهای تاریخی و دروغهای تاریخ نویسی استعماری آمیخته شده،  و آنچه که بخورد ما داده اند،  بیشتر به افسانه و داستان می ماند.
تاریخ جنگهای ایلام و آشور
پیش نویس
تاریخ جنگهای ایلام و آشور با رجزخوانیهای تاریخی و دروغهای تاریخ نویسی استعماری آمیخته شده،  و آنچه که بخورد ما داده اند،  بیشتر به افسانه و داستان می ماند،  تا واقعیتهای تاریخی.  بمنظور کشف حقیقت در تاریخ لازم است،  که دو موضوع مهم رجزخوانی تاریخی و تاریخ نویسی استعماری درک شود.
تاریخ جنگهای ایلام و آشور
تصویر سنگنگاره سپاه آشور در حال حمله به یک شهر،  عکس شماره ۴۸۸۲.
تاریخ جنگهای ایلام و آشور
لوگو تاریخ را علمی بدانید نه داستان روی داستان،  عکس شماره ۱۶۱۸.
این برگه پیوست لینک زیر است:
. . . ادامه دارد و بازنویسی می شود . . .
تاریخ جنگهای ایلام و آشور
تاریخ جنگهای ایلام و آشور
      تاریخ جنگهای ایلام و آشور باید توسط تاریخ نویسی نوین ایرانی مورد پژوهشهای جدید قرار گیرد،  و رجزخوانیهای تاریخی،  و تاریخ نویسی استعماری،  از آنها زدوده شود.  این تاریخ نوشته شده توسط غربیها مورد تایید من نیست،  و فقط جهت ایجاد دید جدید به تاریخ جنگهای ایلام و آشور نوشتم.
تاریخ جنگهای ایلام و آشور
      تاریخ جنگهای ایلام و آشور،  از زمان سارگن دوم،  دوران حکمرانی  4278 تا ۴۲۹۵ گاهشماری ایرانی آغاز شد.  به غیر از جنگ‌های پراکنده و کوچک،  ۷ دوره جنگی مشخص را هم شامل می‌شد.  آخرین این جنگ‌ها در ۴۳۵۵ گاه ایرانی حادث شد،  و با پیروزی آشور بانیپال پادشاه نیرومند آشور، و نابودی ایلام به پایان رسید.
   نظر انوش راوید:  این جنگها بر اساس ترجمه مشکوک از کتیبه هایی است،  که مقدار رجزخوانی آنها مشخص نشده است.  درضمن ایلام نابود نشد،  بلکه برابر با رشد و تکامل،  سلسله هخامنشیان بمیدان تاریخ آمد.
تاریخ جنگهای ایلام و آشور
روایت جنگها
    جنگ اول ــ  در زمان تیگلات پیلیسر سوم دولت مردمان کوهستانی،  که مابین ایلام و آشور زندگی میکردند،  مطیع دولت آشور شدند.  پس از آن این دو دولت با یکدیگر همسایه گردیدند.  در این زمان بابل تحت تسلط آشور قرار داشت.  دولت ایلام قصد داشت با مردم بابل که از اشغال کشورشان ناراضی بودند،  متحد شود.
      امپراتور آشور سارگن دوم،  دوران حکمرانی  4278 تا ۴۲۹۵ گاهشماری ایرانی،  همین که از این اتحاد آگاهی یافت،  فرصت به متحدین نداد،  و به هر دو جناح حمله کرد،  اما نتوانست در داخل ایلام پیشرفتی حاصل کند،  و جنگ بدون نتیجه برای هر دو طرف به پایان رسید و در معنی آشوریان شکست خوردند.  این جنگ به جنگ دوریلوDurilu  موسوم است.
    جنگ دوم ــ  بعد از سارگون دوم،  سناخریب به پادشاهی رسید.  در این اوان شورشی در ایلام روی داد،  و پادشاه ایلام کال‌لودوش،  در این شورش کشته شد.  پادشاه آشور از فرصت استفاده کرد،  و از طرف جنوب ایلام،  یعنی سواحل خلیج فارس داخل جلگه شوش شد.  در کتیبه‌های بجا مانده آشوری آمده ‌است،  که آشوریها ۳۶ قلعه و برج را گرفتند،  و خراب کردند،  و برخی از اهالی را به اسارت به آشور بردند.
    جنگ سوم ــ  در سال ۴۳۰۸ گاه ایرانی،  ایلامیان هوما منانو را به پادشاهی انتخاب کردند.  این پادشاه سر و سامانی به قشون ایلام داد.  او قشون چشمگیر و نیرومندی از مردمان دیگر فلات ایران مهیا کرد.  در سال ۴۳۱۰ گاه ایرانی،  دوباره با آشور جنگ درگرفت،  با وجود اینکه سردار قشون ایلام کشته شد،  ایلامیان آن قدر پافشاری کردند،  که جنگ بی‌نتیجه ماند.  سال بعد آشور به بابل حمله کرد و آنجا را تصرف کرد.
      هومبان هالتاش شاه ایلام که آشور را در جاهای دیگر گرفتار دید،  به بابل تاخت و تا شهر سیپ‌پار پیش رفت،  و با غنائمی به شوش مراجعت کرد،  و بعد از چند روز مرد،  و بجای او،  برادرش اورتاکو به تخت نشست.  وی با آشور روابطی برقرار کرد.  بدین معنی که آشور کمکی به ایلام نمود و دولت ایلام تندیس ایزد سیپ پار را که جزو غنائم آورده بود،  مسترد داشت.
      در زمان پادشاهی اسارهادون امپراتور آشور،  این دولت به حد اعلای قدرت خود رسید.  آشوریان مصر را تسخیر کردند،  و شاهزاده خانم‌های مصری را به اسارت به آشور بردند.  غیر از ایلام در آسیای غربی دیگر دولتی نمانده بود،  که تابع یا دست نشاندهٔ آشور نباشد.
   جنگ چهارم ــ  در سال ۴۳۳۱ گاه ایرانی،  آشور بنی پال به تخت آشور نشست،  و تمام حواس خود را به خوابانیدن شورش مصری‌ها متوجه داشت.  ایلامیان از فرصت استفاده کردند و به تاخت و تاز در سرزمین بابل پرداختند،  و غنائمی از آنجا به دست آوردند.  پس از آن که اورتاکو شاه ایلام درگذشت،  برادرش ت‌اومان بر تخت نشست.  این تغییر پادشاهی برای ایلام بسیار شوم بود.
      شاه جدید چون می‌خواست برادرزادگان خود را به قتل برساند،  پس ۶۰ تن از شاهزادگان ایلامی فرار کردند،  و به دربار آشور پناه بردند.  پادشاه آشور با آغوش باز از آنها پذیرایی کرد،  با این مقصود که بتواند از جنگ خانگی استفاده کند،  و ایلام را ضعیف نماید و درهم شکند.  از طرف دیگر ت‌اومان به آشور تکلیف کرد،  که فراریان ایلامی را مسترد دارد.  آشوربانی پال جواب رد داد و بین طرفین جنگ درگرفت.
      جنگ توللیز یا جنگ نخست آشوربنی پال با ایلام در سال ۴۳۴۱ گاه ایرانی،  رخ داد و شاه ایلام ت‌اومان که در این جنگ شخصاً جنگ می‌کرد.  بعد از زخمی شدن به دست یک شاهزاده ایلامی به دست آشوریان سر بریده شد،  و جنگ با شکست ایلامیان به پایان رسید.  بعد از کشته شدن ت‌اومان پسر بزرگ اورتاکو به نام خوم بان ایگاش به پادشاهی ایلام نامزد شد،  و آشوریان باج و خراج از ایلام گرفته به نینوا مراجعت کردند.
    جنگ پنجم ــ  بعد از جنگ توللیز برادر آشور بنی پال که در بابل پادشاه بود،  بر او یاغی گردید.  در ابتدا پادشاه ایلام که دست نشانده آسور بود بی‌طرف ماند،  ولی پادشاه آشور خواست ایلامیان تندیس نانای را مسترد دارند.  پادشاه ایلام در موقع بسیار ناگواری واقع شد،  چه این مجسمه قرن‌ها در شوش بود،  و چون مورد پرستش بسیاری از مردم ایلام بود،  رد کردن آن با منافع پادشاهی ایلام مباینت داشت.  در این احوال بابل به پادشاه ایلام باز وجهی از خزانه به بابلی‌ها داد،  و از جهت موقعیت سخت و بدی که داشت،  مجبور شد با بابل متحد شود.
      در سال ۴۳۴۹ گاه ایرانی،  روابط دو کشور در موقعیت جنگی قرار گرفت،  در واقع جنگی که قطعی باشد،  مابین طرفین روی نداد،  بلکه آشور به اغتشاشات داخلی ایلام دامن می‌زد،  چنانکه بر اثر آن تام ماری تو برادر پادشاه ایلام،  او را گرفته کشت و به تخت نشست.  بعد از چندی این پادشاه هم گرفتار طغیان یکی از دست نشانده‌های خود موسوم به ایندابوغاش گردید،  و از او شکست خورده به طرف خلیج فارس فرار کرد،  و بالاخره گرفتار گردیده به نینوا به اسارت رفت.  آشور بانیپال با او به مهربانی رفتار نمود،  زیرا او را برای اجرای خیالات خود راجع به ایلام لازم داشت.
    جنگ ششم ــ  آشور بانیپال پس از آنکه قشون‌کشی به بابل کرد،  آن را گرفت و کشتار و غارت زیادی در شهر نمود.  سپس تصمیم گرفت به کار ایلام خاتمه داده،  خیال خود را از طرف این دشمن موروثی راحت کند.  در این اوان اوضاع داخلی ایلام طوری بود،  که هر آن پادشاه آشور می‌توانست از اختلافات داخلی استفاده نماید.
      از طرف دیگر ایندابوغاش که برای کمک کردن به بابل اقدامی نکرده‌ بود،  پس از سقوط این شهر سفیرانی نزد پادشاه آشور فرستاد ولیکن پادشاه مزبور آنها را خوب نپذیرفت و خواست کلدانی‌هایی را که در زمان طغیان بابل به آن کمک نموده،  و بعد به ایلام فرار کرده بودند،  به آشور استرداد شوند.  ضمناً تهدید کرد که اگر آنها را مسترد ندارد،  شهرهای ایلام را خراب نموده، مردم را به اسارت خواهد برد.
      در این احوال ایندابوغاش را نجبا کشته،  خوم بان کالداش را به جای او بر تخت نشاندند و همزمان پادشاه آشور نیز از موقع استفاده کرد،  تام ماری تو را به تخت ایلام نشانید.  ولیکن همین که او به تخت نشست،  کنگاشی بر ضد آسوری ها ترتیب داد.  مطلب قبل از اجرای آن افشا شد و بر اثر آن او را بازگرفته و در محبس انداختند،  و آشوریان پس از آن مملکت را غارت و با غنایم زیاد به نینوا مراجعت کردند.  از جریان وقایع پیداست که نفاق داخلی برای ایلام رمقی باقی نگذاشته بود.
    جنگ هفتم ــ  در مورد زمان این جنگ او زمان سقوط ایلام اختلاف در منابع وجود دارد.  زمان این جنگ در سالهای ۴۳۵۵ و ۴۳۶۴ گاه ایرانی،  ذکر شده ‌است.  پادشاه آشور که از نتایج جنگ‌های قبلی ناراضی بود،  باز در پی بهانه برای جنگ با ایلام گردید،  و با این مقصود تام ماری تو را به ایلام فرستاده،  از خوم بان کالداش استرداد کلدانیان مزبور و تندیس نانای را مطالبه کرد.
      پادشاه ایلام دید قبول کردن این تکالیف با مرگ او مساوی است،  بنابراین تصمیم گرفت که مقاومت کند.  آشوریان قشون قوی خود را به طرف ایلام حرکت داده وارد شوش شدند،  و در این شهر آنچه توانستند، کردند.  خزانه پادشاهان ایلامی که از غنایم جنگ‌های سابق آنها با سومر و اکد پر بود،  به دست آشوریان افتاد،  همچنین طلا و نقره‌ای که بابل در موقع اتحاد به ایلام داده بود،  با مجسمه ها و اشیاء نفیس معابد ایلامی و آنچه در خانه‌ها از ثروت و اشیاء قدیمی بود،  به نینوا منتقل گردید.
      آشوریان به کشتار و غارت اکتفا نکرده،  استخوان‌های پادشاهان و اشخاص نامی ایلام را از قبور بیرون آورده و به نینوا فرستادند،  و ۳۴ مجسمه پادشاهان ایلام که از طلا و نقره و مرمر و غیره ساخته شده‌ بود،  جزو غنایم آشوری گردید.  مجسمه نانای که ۱۶۳۵ سال در ایلام بود،  به دست پادشاه آشور افتاد،  و برای شهر ارخ پس فرستاده شد.
      آشوریان پس از کشتار و غارت شهرها اسرای بی‌شماری را چه از شوش و چه از شهرهائی که تسلیم بودند،  به آشور بردند.  مملکت ایلام پس از انقراض به صورتی درآمده‌ بود،  که حزقیل یکی از پیامبران بنی اسرائیل از کثرت کشتار و غایت خرابی آن را به گورستان تشبیه کرده ‌است.
    جنگ هشتم ــ  جنگ شوش آخرین جنگ از مابین ایلام و دولت آشور بود،  که با پیروزی آشور بانیپال پادشاه آشور به پایان رسید.  زمان این جنگ در سالهای ۴۳۵۵ و ۴۳۶۴ گاه ایرانی ذکر شده ‌است.  در مورد زمان این جنگ اختلاف در منابع وجود دارد.  کتیبه آشور بانیپال در باره فتح و نابودی ایلام چنین می‌گوید:
      تمام خاک شهر شوشان و شهر ماداکتو و شهرهای دیگر را با توبره به آشور کشیدم،  و در مدت یک ماه و یک روز کشور ایلام را با همه پهنای آن،  جاروب کردم.  من این کشور را از چارپایان و گوسپند،  و نیز از نغمه‌های موسیقی بی‌بهره ساختم،  و به درندگان، ماران، جانوران و آهوان رخصت دادم که آن را فرو گیرند.  منبع اینترنت.
   نظر انوش راوید:  بوضوح رجزخوانی از این کتیبه پیداست.
   مهم:  آنهایی که از تاریخ ایران و بزرگان تاریخ ایرانیان بد می گویند،  یا به نوعی و ترفندی دروغ می شمارند،  حقوق بگیر استعماری هستند،  و وظیفه آنها این است،  که ملت ایران را بی هویت تاریخی کنند.  تا نهایت،  در ادامه تخریب های داعشی گونه آثار تاریخی،  ایران و ایرانی را نیز در گرداب برنامه های استعمار و امپریالیسم نابود کنند.  باید مراقب بود،  تا در دام برنامه ها و ترفند های رنگارنگ استعماری نیافتاد.
...............
   برچسبها:  . تاریخ جنگها، ایلام و آشور، جنگهای ایلام، جنگهای آشور، جنگهای عیلام، عیلام، ایلام، آشور.
.............
تاریخ جنگهای ایلام و آشور
مستند های مربوط
مستند های بیشتر را در آپارات وبسایت ارگ ایران ببینید،  لینک آن در ستون کناری
 
............................
    توجه ۱:  اگر وبسایت ارگ ایران به هر علت و اتفاق،  مسدود، حذف یا از دسترس خارج شد،  در جستجوها بنویسید:  تارنمای انوش راوید،  یا،  فهرست مقالات انوش راوید،  سپس صفحه اول و یا جدید ترین لیست وبسایت و عکسها و مطالب را بیابید.  از نظرات شما عزیزان جهت پیشبرد اهداف ملی ایرانی در وبسایت بهره می برم،  همچنین کپی برداری از مقالات و استفاده از آنها با ذکر منبع یا بدون ذکر منبع،  آزاد و باعث خوشحالی من است.
   توجه ۲:  جهت یافتن مطالب،  یا پاسخ پرسش های خود،  کلمات کلیدی را در جستجو های ستون کناری ارگ ایران بنویسید،  و مطالب را مطالعه نمایید.  در جهت دانش مربوطه این تارنما،  با استراتژی مشخص یاریم نمایید.
   توجه ۳:  مطالب وبسایت ارگ ایران،  توسط ده ها وبلاگ و تارنمای دیگر،  بصورت خودکار و یا دستی کپی پیس می شود،  از این نظر هیچ مسئله ای نیست،  و باعث خوشحالی من است.  ولی عزیزان توجه داشته باشند،  که حتماً جهت پیگیر و نظر نوشتن درباره مطالب،  به ارگ ایران مراجعه نمایند:  در اینجا  http://arqir.com.
ارگ ایران   http://arqir.com
پرسشهای خود را ابتدا در جستجوهای تارنما بنویسید،  به احتمال زیاد پاسخ خود را می یابید
جهت آینده ای بهتر دیدگاه خود را بنویسید،  و در گفتگوهای تاریخی و جغرافیایی و اجتماعی شرکت کنید

تاریخ رجزخوانی در ایران

تاریخ رجزخوانی در ایران نیز مانند همه دنیا و تمام تاریخ تمدن وجود داشته است.  رجزخوانی در حماسه های یونانی مانند ایلیاد،  و ایرانی مانند شاهنامه فردوسی،  و بسیاری از ادبیات جهان دیده می شود.
تاریخ رجزخوانی در ایران
پیش نویس
      تاریخ رجزخوانی در ایران نیز مانند همه دنیا و تمام تاریخ تمدن وجود داشته است.  رجزخوانی در حماسه های یونانی مانند ایلیاد،  و ایرانی مانند شاهنامه فردوسی،  و بسیاری از ادبیات جهان دیده می شود.  تاریخ آکادمی جهان که بخورد مردم داده اند،  ترکیبی از رجزخوانیهای تاریخی،  و تاریخ نویسی استعماری دارد،  در نتیجه مقداری دروغ بجای تاریخ شده،  و قابل اطمینان و علمی نیست.
تاریخ رجزخوانی در ایران
تصویر گاری قدیمی حمل بار،  عکس شماره ۴۸۸۳.
تاریخ رجزخوانی در ایران
لوگو تخصصی و تخصصی تر باشیم،  عکس شماره ۱۵۲۹.
این برگه پیوست لینک زیر است:
. . . ادامه دارد و بازنویسی می شود . . .
تاریخ رجزخوانی در ایران
تاریخ رجزخوانی در ایران
      رَجَزخوانی به معنای فخر فروشی و تعریف از شجاعت و شرافت خود است.  رجزخوانی از آداب مسلم جنگ بوده،  و دو مبارز ناگزیر از پرداختن به آن قبل از نبرد بودند.  در واقع رجزخوانی بخشی از تاکتیک نرم افزار رزمی جنگاوران برای درهم شکستن روحیه دشمن است.
      اساطیر و افسانه های ایران باستان چه آنهایی که در همان دوران ضبط شده،  و چه آنهایی که در دوران اسلامی به آثار منظوم و منشور را یافته است،  کاملاً تحت تاثیر روحیه و حال و هوایی حماسی است،  که به اقتضای شرایط همان دوران بوده است.  همیشه جنگ از دغدغه های مهم مردم ایران باستان بود،  و بخش عمده ای از زندگی آنان را تحت تاثیر قرار داده بود.
      در راستای همین موضوع بخش مهمی از پیکره فرهنگی و تاریخی و ادبی و دینی دوران باستان،  بازتابی از رجزخوانی است،  و بر این اساس پایه ریزی شده است.  رجز خوانی از ابزارهای مهمی برای بیان پیروزیها و افتخارهای غرور آمیز بوده است.
      در آثار تاریخی آشوری رجزخوانی زیادی از پیروزیها در نبردها دیده می شود،  در کتیبه بیستون نیز ردی از رجزخوانی وجود دارد مانند در اینجا.  در آثاری مانند تاریخ طبری و امثال آن رجزخوانیها را بجای تاریخ بخورد مردم داده اند در اینجا.
   مهم:  وظیفه یک تاریخ نویس این است،  که بتواند رجزخوانی را از واقعیت تشخیص دهد،  و در دام رجزخوانی نیافتد.  با پیدایش استعمار،  تاریخ نویسی استعماری و رجزخوانیهای تاریخی باعث اغفال تاریخ نویسان ساده شده،  و آنها گرفتار سادگی خودشان در درک از واقعیتهای تاریخ افتاده اند،  و دروغهای تاریخ را بازنویسی کرده اند.
 ...............
   برچسبها:  تاریخ رجزخوانی، رجزخوانی در ایران، رجزخوانی، فخر فروشی.
.............
تاریخ رجزخوانی در ایران
مستند های مربوط
مستند های بیشتر را در آپارات وبسایت ارگ ایران ببینید،  لینک آن در ستون کناری
 
............................
    توجه ۱:  اگر وبسایت ارگ ایران به هر علت و اتفاق،  مسدود، حذف یا از دسترس خارج شد،  در جستجوها بنویسید:  تارنمای انوش راوید،  یا،  فهرست مقالات انوش راوید،  سپس صفحه اول و یا جدید ترین لیست وبسایت و عکسها و مطالب را بیابید.  از نظرات شما عزیزان جهت پیشبرد اهداف ملی ایرانی در وبسایت بهره می برم،  همچنین کپی برداری از مقالات و استفاده از آنها با ذکر منبع یا بدون ذکر منبع،  آزاد و باعث خوشحالی من است.
   توجه ۲:  جهت یافتن مطالب،  یا پاسخ پرسش های خود،  کلمات کلیدی را در جستجو های ستون کناری ارگ ایران بنویسید،  و مطالب را مطالعه نمایید.  در جهت دانش مربوطه این تارنما،  با استراتژی مشخص یاریم نمایید.
   توجه ۳:  مطالب وبسایت ارگ ایران،  توسط ده ها وبلاگ و تارنمای دیگر،  بصورت خودکار و یا دستی کپی پیس می شود،  از این نظر هیچ مسئله ای نیست،  و باعث خوشحالی من است.  ولی عزیزان توجه داشته باشند،  که حتماً جهت پیگیر و نظر نوشتن درباره مطالب،  به ارگ ایران مراجعه نمایند:  در اینجا  http://arqir.com.
ارگ ایران   http://arqir.com
پرسشهای خود را ابتدا در جستجوهای تارنما بنویسید،  به احتمال زیاد پاسخ خود را می یابید
جهت آینده ای بهتر دیدگاه خود را بنویسید،  و در گفتگوهای تاریخی و جغرافیایی و اجتماعی شرکت کنید

تاریخ دو تمدن کهن ایران

تاریخ دو تمدن کهن ایران مهمترین دانش برای ریشه یابی کلیت تاریخ ایران تمدنهای کهن ایران است.  دروغ گویان و دشمنان تاریخ ایران،  برای تاریخ کهن و باستان ایران کلی افسانه و داستان گفته و نوشته اند.
تاریخ دو تمدن کهن ایران
پیش نویس
      تاریخ دو تمدن کهن ایران از مهمترین دانش برای ریشه یابی کلیت تاریخ ایران تمدنهای کهن ایران است.  دروغ گویان و دشمنان تاریخ ایران،  برای تاریخ کهن و باستان ایران کلی افسانه و داستان گفته و نوشته اند،  تا هرگز واقعیت تاریخ ایران گفته نشود.  در تارنمای ارگ ایران سعی می شود،  دروغهای تاریخ شناسایی،  و بسوی تاریخ نویسی نوین ایرانی حرکت شود.
تاریخ دو تمدن کهن ایران
تصویر انوش راوید در یک محوطه دوران کهن در اینجا،  عکس شماره ۳۳۰۲.
تاریخ دو تمدن کهن ایران
لوگو با جدیت پیگیر تاریخ ایران باشید،  عکس شماره ۱۶۱۱.
این برگه پیوست لینک زیر است:
. . . ادامه دارد و بازنویسی می شود . . .
تاریخ دو تمدن کهن ایران
آثار گوبکلی تپه
     سال ۱۹۹۴ در ۱۵ کیلومتری شمال شرقی شانلی اورفا،  در نزدیکی روستای اورنجک،  واقع در جنوب شرقی کشور ترکیه ۸۰۰ کیلومتری شهر استانبول،  بر روی تپه گوبکلی، Tepe Gobekli،  سنگ های مکعب مستطیل شکل کنده کاری شده تا ۶ متر بلندی و ۱۵ تن وزن کشف شد.  پس از انتشار خبر کلاوس اشمیت،  عضو انجمن باستان شناسی آلمان،  با حضور در منطقه،  پژوهش هایش را آغاز نمود،  و در آن محل به بقایای آثاری بر خورد،  که می توانستند تمامیت تاریخ شناخته شده را دگرگون سازد.
      اولین دستاورد پژوهش در تپه گوبکلی فرضیه احتمال ساخته شدن اولین پرستشگاه،  توسط انسان هایی بود،  که بعد از دوران آخرین یخبندان،  در آنجا زندگی می کردند.  این امر با تست کربن ثابت شده است.  از دانشگاه هایی چون هاروارد، استانفورد، جان هاپکینز،  دانشمندان و متخصصان به پژوهش پرداختند.  بر اساس نظر متخصصان، انسان هایی که در اطراف معبد گوبکلی زندگی می کردند،  کشاورزی و دامداری را کشف نمودند،  و بعداً در چاتال هویوک وارد مرحله زندگی یکجا نشینی شدند.
      از حفریات تا کنون ۴۵ عدد سنگ T شکل،  که بصورت دایره ای چیده شده،  و بر روی آنها اشکال خوک وحشی، اردک، مار، شیر، ماهی و انسان هایی شکارگر، وجود دارد،  یافت شده است،  هنوز صد ها سنگ زیر خاک هستند.  بر اساس نظر متخصصان منطقه تپه گوبکلی ۱۲۰۰۰سال قدمت دارد،  یعنی ۷۰۰۰ سال از اهرام مصر کهن تر می باشد.  آنچه تا کنون به دست آمده،  فقط ۵٪ مجموع این گنجینه ارزشمند است،  و باز هم باید منتظر کشفیات شگفت انگیز دیگر بود.
      باستان شناسان می گویند ساختن چنین نیایشگاه بزرگی،  که در زمان خود بدون تردید یک انقلاب در معماری محسوب می شده،  نیاز به گرد آوردن تعداد زیادی از انسانها در یک مکان واحد داشته است،  اتفاقی که تا پیش از آن با توجه به شواهد باستان شناسی فعلی رخ نداده بود.  سازندگان این نیایشگاه پیش از تاریخ به طرز شگفت آوری توانسته اند،  سنگ های بسیار بزرگ به وزن تا  ۱۵ تن را از دل زمین استخراج نمایند،  برش داده و شکل دهند،  و سپس صدها متر جا به جا کنند،  بدون آن که از چرخ کمک بگیرند.
      بررسی های ژئومغناطیسی در این منطقه از ترکیه،  از وجود بیست نیایشگاه خبر میدهد،  که کهنترین آنها مربوط به یازده هزار و ششصد سال پیش و آخرین آنها ده هزار و دویست سال قدمت دارد.  لازم به یاد آوری است،  هیچ گونه ابزار برش سنگ تاکنون کشف نشده است،  و در آخر و پایان این دوره تمدن،  تمام سنگها را بصورت دستی با شن و خاک دفن کردند،  تا اینکه کشف شدند.
گوبکلی تپه
عکس گوبکلی تپه،  عکس شماره ۵۶۷۷.
   نظر انوش:  11 هزار تا ۱۴ هزار سال پیش،  مدتی دوران یخبندان عقب نشینی کرد،  و بسیاری از نقاط نیم کره شمالی قابل زندگی گردیده بود،  بهمین جهت در این مدت مردمانی از حوزه خلیج فارس و تمدن آتلاتیک،  بسمت شمال حرکت کردند و در جهان پخش شدند.  آنها دارای تمدن خوبی بودند،  و براحتی می توانستند کار هایی مانند گوبکلی تپه را انجام دهند.  سپس یک دوران یخبندان کوچک ۸ تا ۱۱ هزار سال پیش،  باعث نابودی بسیاری از این انسانها شد،  تعدادی از آنها عبادتگاه هایشان را در خاک مخفی نمودند،  و به مناطق کم  ارتفاع و گرم رفتند،  ولی بعد از چند هزار سال این مکانها فراموش شدند،  که امروزه مانند این تپه از دل خاک بیرون می آیند.  چه بسیار از این عبادتگاه ها و معابد که در خاک خفته اند.
تاریخ دو تمدن کهن ایران
تمدن آتلانتیس در ایران
     بنظر من شهر و تمدن آتلانتیس در ایران بوده است،  از اینکه افلاطون نوشته جزیره ای در وسط دریاها و اقیانوس،  صرفاً منظورش اقیانوس امروزی نبوده،  می تواند وسط رودخانه یا مابین دو رود خانه باشد،  امروزه جزایر زیادی وجود دارند،  که در دریا ها نیستند،  مانند پایتخت کشور الجزایر.  همچنین بانوی گرامی پرنیان حامد توضیح لازم درباره اینکه اقیانوس مترادف با رودخانه بوده است،  قبلاً در اینجا داده اند.
      در کاوش های شهر کهن جیرفت،  کتیبه ای در عمق دوازده متری زمین یافته اند،  که با سه کتیبه دیگر از لحاظ حروف متفاوت است،  شاید محل آتلانتیس بوده باشد،  زیرا در جغرافیای طبیعی هلیل رود متوجه شده ام،  هر ۱۰ - ۱۵ قرن یک طغیان عظیم دارد،  و زمین و آبادی را یک شبه از بین می برد.  در باره این شهر کهن بانوی گرامی پرنیان حامد می توانند توجه نظر نمایید،  زیرا ایشان نسبت به نوشته های کهن مانند هومر و افلاطون و غیره حرفه ای هستند.  این غیر از پس و پیش شدن های آخرین دوران یخبندان،  و سیلها و آبگرفتگی های ناشی از آنها می باشد.
      آتلانتیس = (آت = آتش، آذر، آفتاب +  لان = جایگاه، سرزمین، لند +  تیس = تیز و بلند) =  جایگاه آتش بلند،  که گویا معبد آتش و خورشید با ستون های بلند یا هرم بلند مانند جغامیش داشته است.  درصورتیکه بتوانیم ثابت کنیم این شهر در یکی از محل های تاریخی ایران بوده است،  تمدن شهر نشینی و تاریخ نویسایی در ایران به بیش از ۱۵۰۰۰ سال می رسد.
   نظر انوش:  آ یا آت یا شعله آتش،  که می تواند همان A کنونی باشد،  یا همان اهرام تیز،  شاید علامت مثلث در حروف الفبای تمدن جیرفت بوده است،  اینگونه نظرات و تحقیقات تا علمی شوند،  زمان بر است.
 نقشه مسیر هلیل رود و دو شهرستان جیرفت و کهنوج
   نقشه مسیر هلیل رود و دو شهرستان جیرفت و کهنوج، در استان تاریخی کرمان،  که یکی از بزرگترین مراکز کشاورزی ایران است،  عکس شماره ۵۹۲۱،  در این محل ها باید دنبال آتلاتیس گشت.  غربی های باستان شناس با گمراهی از دانستن دروغ های تاریخ،  سالهاست دارند وسط اقیانوس اطلس دنبال آن شهر می گردند،  و خودشان را مسخره کرده اند.
نماد های چوبی سرخپوستان نوسانوس
   عکس یکی از نماد های چوبی سرخپوستان نوسانوس،  از موزه ای محلی در کشور کانادا سمت راست،  مربوط به حدود ۵۰۰ سال پیش،  و عکس چپ یکی از نماد های گوبکلی تپه،  از منطقه باستانی گوبکلی تپه در کردستان کشور ترکیه،  مربوط به حدود ۱۱ هزار سال پیش،  عکس شماره ۵۸۱۹.  مشروح این متن در موج های اصلی مهاجرت،  بخوانید و سپس نظر تخصصی دهید.  زمانی که سرخ پوست نوسانوس این نماد را از ذات خود خارج می کرد و روی چوب می تراشید،  هرگز نمی دانست که  10 - 12 هزار سال پیش کس دیگری همین نماد را روی سنگ تراشیده است.
      بعد از ورود جهان به دوره سرمای کوچک در پایان آخرین عصر یخبندان،  یعنی ۸ تا ۱۲ هزار سال پیش،  و بوجود آمدن تغییرات آب و هوایی و سیل های فراوان که آثار آن در زمین شناسی حوزه آبریز خلیج فارس کاملاً مشخص است،  تمدن آتلانتیس جای خود را به تمدن جیرفت (یا آته، آرته، اربته)  داد.  مردمان این تمدن در ۵ تا ۷ هزار سال پیش بوسیله کشتی های خود در شرق و غرب جهان پخش شدند،  و آثار مشابه را در همه جا بیادگار گذاشتند،  تمدن مصر را بنا کردند در راز مصر باستان،  استون هنج را ساختند، اهرام (یا آت) هایی در خاورمیانه و قاره آمریکا را بنا کردند و...
 اهرام پلکانی
   عکس اهرام پلکانی با معبد بر فرازشان،   عکس چپ،  معبد بساکی یا پورا بساکی Pura Besakih مهمترین و مقدس ترین معبد بالی است،  این معبد شامل تراس های پلکانی است.  عکس راست،  معبد پلکانی کشیش بزرگ یا اوسواری Ossuary چهار ضلع و پلکانی در هر ضلع دارد.  دو طرف پلکان مار های پرداری کنده کاری شده اند. ستونهایی که به این معبد منتسب میشوند،  نیز به شکل مار های پردار تولتک و انسان هستند.  جهت دیدن مدارک و عکس های بیشتر به اینجا بروید،  عکس شماره ۶۴۲۵.
 آزتک قاره آمریک
   عکس آثار هزار ساله آزتک قاره آمریکا،  عکس شماره ۶۴۲۶،  (آز + تک،  قبلاً درباره آز نوشته ام،  تک تغییر آوا داده بک و بغ و مغ و... است)،  این آثار ماننده کلاه و کنگرهها و کنده کاریها و غیره،  انسان را یاد تخت جمشید می اندازد،  که همه آنها از تمدن کهن جیرفت سر منشا گرفته اند.
 افسانه ها و آئینهای گذشته
لوگو افسانه ها و آئینهای گذشته فراموش نشود،  عکس شماره ۱۵۳۱.
...............
   برچسبها:   تاریخ تمدن، تمدن کهن، تمدن ایران، گوبکلی تپه، تمدن آتلانتیس، آتلانتیس.
.............
تاریخ دو تمدن کهن ایران
مستند های مربوط
مستند های بیشتر را در آپارات وبسایت ارگ ایران ببینید،  لینک آن در ستون کناری
 
............................
    توجه ۱:  اگر وبسایت ارگ ایران به هر علت و اتفاق،  مسدود، حذف یا از دسترس خارج شد،  در جستجوها بنویسید:  تارنمای انوش راوید،  یا،  فهرست مقالات انوش راوید،  سپس صفحه اول و یا جدید ترین لیست وبسایت و عکسها و مطالب را بیابید.  از نظرات شما عزیزان جهت پیشبرد اهداف ملی ایرانی در وبسایت بهره می برم،  همچنین کپی برداری از مقالات و استفاده از آنها با ذکر منبع یا بدون ذکر منبع،  آزاد و باعث خوشحالی من است.
   توجه ۲:  جهت یافتن مطالب،  یا پاسخ پرسش های خود،  کلمات کلیدی را در جستجو های ستون کناری ارگ ایران بنویسید،  و مطالب را مطالعه نمایید.  در جهت دانش مربوطه این تارنما،  با استراتژی مشخص یاریم نمایید.
   توجه ۳:  مطالب وبسایت ارگ ایران،  توسط ده ها وبلاگ و تارنمای دیگر،  بصورت خودکار و یا دستی کپی پیس می شود،  از این نظر هیچ مسئله ای نیست،  و باعث خوشحالی من است.  ولی عزیزان توجه داشته باشند،  که حتماً جهت پیگیر و نظر نوشتن درباره مطالب،  به ارگ ایران مراجعه نمایند:  در اینجا  http://arqir.com.
ارگ ایران   http://arqir.com
پرسشهای خود را ابتدا در جستجوهای تارنما بنویسید،  به احتمال زیاد پاسخ خود را می یابید
جهت آینده ای بهتر دیدگاه خود را بنویسید،  و در گفتگوهای تاریخی و جغرافیایی و اجتماعی شرکت کنید

تفاوتهای ناسیونالیسم و فاشیسم

تفاوتهای ناسیونالیسم و فاشیسم بسیار زیاد است،  دو مفهوم و تفاوتهای معنایی عمده ای دارند،  ناسیونالیسم بار سازنده دارد،  و فاشیسم بار برتری جویی دارد.
تفاوتهای ناسیونالیسم و فاشیسم
      تفاوتهای ناسیونالیسم و فاشیسم بسیار زیاد است،  دو مفهوم و تفاوتهای معنایی عمده ای دارند،  ناسیونالیسم بار سازنده دارد،  و فاشیسم بار برتری جویی دارد.
تفاوتهای ناسیونالیسم و فاشیسم
تصویر مردم فاشیسم زده،  عکس شماره ۴۸۸۰.
تفاوتهای ناسیونالیسم و فاشیسم
لوگو آزادی اندیشه و قلم اینترنتی را پاس دارید،  عکس شماره ۱۶۰۸.
این برگه پیوست لینک زیر است:
تفاوتهای ناسیونالیسم و فاشیسم
تفاوتهای ناسیونالیسم و فاشیسم
تیرداد بنکدار
      میان دو مفهوم فاشیسم و ناسیونالیسم، تفاوتهای معنایی عمده ای است، اما در عین حال، باورمندان به هر دوی این ایدئولوژیها، توانایی دور و نزدیک شدن به یکدیگر را دارا می باشند.  بسیاری از منتقدان ناسیونالیسم، همواره با استناد به برخی از تجربیات تاریخی نیمه نخست قرن بیستم میلادی، آن را مساوی یا دست کم مستعد فاشیسم می دانند، در حالی که لزوماً این چنین نیست. در این نوشتار کوشش بر این خواهد بود که ضمن اشاره ای کلی و گذرا به هردوی این مفاهیم، نقاط افتراق و زمینه های اجتماعی یکسان و متفاوت آن ها را بررسی کرده، و سپس به رابطه و اثرات متقابل این دو ایدئولوژی بر یکدیگر خواهیم پرداخت. البته شاید لازم باشد که بر این مهم نیز تاکید کنم که مسائل مطرح شده در این نوشتار، یک بررسی نظری از تجربه تاریخی اروپا است که شاید همه موارد آن قابل تعمیم و یا تطبیق با جهان غیر اروپایی به طور اعم، و خاورزمین به طور ویژه نباشد.
      ناسیونالیسم، بر پایه سه اصل استقلال، وحدت و هویت قرار دارد. این سه اصل موضوع و آرمانی است که همواره توسط ناسیونالیستها دنبال شده است. (هاچینسون و اسمیت، ۱۳۸۶: ۲۶) اما علیرغم این سه اصل، همانطور که آنتونی اسمیت تاکید می کند، ایدئولوژی ناسیونالیسم فاقد تئوری و برنامه مشخصی در مورد مسائل سیاسی و اجتماعی عمده همچون عدالت اجتماعی، توزیع منابع و مدیریت منازعات می باشد. از این روی است که ناسیونالیسم همواره به عنوان یک ایدئولوژی همپوشان و ثانویه، در کنار ایدئولوژی های عمده تری چون لیبرالیسم، سوسیالیسم و محافظه کاری قرار می گیرد. (اسمیت، ۱۳۸۳: ۴۰) به دلیل همین ماهیت همپوشان ناسیونالیسم است که این ایدئولوژی، قابلیت اختلاط یا انطباق با فاشیسم را هم می یابد. اما این برخلاف ادعای منتقدان و مخالفان ناسیونالیسم، همیشگی و به ناگزیر نیست. ناسیونالیسم تنها در برخی از موقعیتهای ویژه اجتماعی و تاریخی، با فاشیسم ترکیب شده و جنبه فاشیستی پیدا می کند.
      فاشیسم را بایستی که به طور کلی، پاسخی کوتاه مدت برای تضادها و تعارضات بلند مدت و یا دائمی به شمار آورد که در مقاطع مشخصی از تاریخ جهان، ظهور کرده است. اگرچه خاستگاه این پدیده در قاره اروپا بوده است، اما ظهور آن در دیگر نقاط جهان را هم نباید منتفی دانست. اما در عین حال باید به این مهم نیز توجه داشت که ظهور فاشیسم، تنها در موقعیتی ویژه امکان پذیر است. فاشیسم، به عنوان توتالیتاریسم راست، پدیده ای پسا دموکراتیک و پسا صنعتی است که در جوامع مدرنی که از تغییر و تحول مناسبات اجتماعی برخوردار بوده اند، ظهور می کند. بر خلاف کمونیسم (توتالیتاریسم چپ) که تا حدود زیادی محصول جوامع غیر دموکراتیک است، فاشیسم در کشورهای فاقد تجربه دموکراتیک، ظهور نمی کند. زیرا ویژگی اساسی فاشیسم، جلب حمایت و پشتیبانی توده ای است و یک رژیم دیکتاتوری را که فاقد این ویژگی بوده و اساس آن صرفاً بر ارتش، بوروکراسی و یا اعتبار شخص دیکتاتور استوار باشد، نمی توان فاشیستی دانست.
      علاوه بر این، برای ظهور فاشیسم، همانطور که پیشتر هم اشاره شد، درجه ای از رشد صنعتی لازم است و مهمترین هدف فاشیسم نیز، حل قهرآمیز تضادهای درونی جوامع صنعتی می باشد.( ابنشتاین و فاگلمان، ۱۳۷۶: ۵۷-۱۵۶) برای همین منظور است که جنبش های فاشیستی، تلاش در تکیه بر آرمانهایی می کنند که مورد تائید و استقبال بیشترین نیروهای اجتماعی قرار بگیرد. ناسیونالیسم، مهم ترین آرمانی است که می تواند برای این منظور، مورد استفاده فاشیسم قرار بگیرد. بر خلاف تحلیل مارکسیست ها که فاشیسم را ناشی از زوال سرمایه داری در اثر گسترش تعارضات طبقاتی می پندارند، فاشیسم جنبشی است که هریک از طبقات و اقشار مختلف اجتماعی، بنا به دلیلی با آن همراهی نشان می دهند.
      انگیزه های ملی گرایانه و گاه شوونیستی، همواره می تواند در شمار عام ترین وجوه اشتراک در میان طبقات و گروههای مختلف اجتماعی باشد که در صورت اتکای فاشیستها بر آنها و ارائه وعده پیروزی و پرخاشگری و تعرض بر علیه دشمنان داخلی و خارجی، حمایت قابل ملاحظه و وسیعی را برای فاشیسم به دنبال خواهد داشت. (ابنشتاین و فاگلمان، ۱۳۷۶:  161) به این ترتیب است که فاشیسم علی رغم آنکه یک نظام فکری منسجم و مستقل بهره مند بوده است، اما در فرآیند نظام مند شدن خود، از بطن ناسیونالیسم تندرو و همچنین دین ایدئولوژیک، ارزشهایی را استخراج کرده و از آن برای جلب توجه و حمایت عمومی استفاده می کند. به این ترتیب فاشیسم به پدیده ناسیونالیسم مضهااعف مبدل می شود که ترکیبی از مشخصه های سیاسی و ایدئولوژیک ذاتی فاشیسم، با اعتقادات ملی متعارف می باشد که با تکیه بر آرزوهای سرخورده ملی، گرایشهایی افراطی را به وجود می آورد.
      مهمترین جلوه این افراط گرایی که ابتدا مبتنی بر ناسیونالیسم بوده و سپس بر آن تاثیر می گذارد، گسترش طلبی سرزمینی است. گسترش طلبی سرزمینی که اغلب با نیاز به فضای حیاتی توجیه می شد، سیاست مرزی را به سیاست فضای حیاتی تغییر داد که اگرچه در ابتدا می توانست از منظری ناسیونالیستی، با منزلت یک قدرت جهانی سازگار باشد، اما رژیم های فاشیستی، آنچنان که ارسطو کالیس تشریح کرده است، این سیاست را به دلیل فوریت تاریخی مورد نظرشان، محبوبیت بخشیده و افراطی کردند و این امر نیز برخاسته از الزام مشخصاً فاشیستی وحدت آرمانشهر و واقعیت بود.
      به این صورت که رویکرد نامتعارف فاشیستی به سیاست خارجی، تمایز نگرش سیاست قدرت به اهداف دست یافتنی و دست نیافتنی را منسوخ، و به جای آن حکم به پیروی از یک اراده گرایی عظمت طلبانه می دهد. به این ترتیب بود که دوگانگی نوینی میان "امر ملی" و "امر فاشیستی" پدید آمد و گسترش طلبی سرزمینی را که ابتدا مبتنی بر آمال ناسیونالیستی بود، مبدل به یک تعهد ایدئولوژیک فاشیستی کرد. (کالیس، ۱۳۸۲: ۵۴-۳۵۳) این مهم سبب شد که به تدریج( پیش و بیشتر از آلمان در ایتالیا) جریانها و گرایشات ناسیونالیستی، حتی از پیش از سقوط فاشیسم، مسیر خود را از ایدئولوژی حاکم جدا سازند.
      با شکست مفتضحانه و همه جانبه ایدئولوژی فاشیسم در پی وقایع جنگ جهانی دوم، و نیز تبعات ویران گری که سیاست گسترش طلبی سرزمینی فاشیستی برای آلمان و ایتالیا به بار آورد، مدلی که از همپوشانی ناسیونالیسم با فاشیسم پدید آمده بود، کاملاً از اعتبار افتاد. در مقابل، ناسیونالیسم مدنی و لیبرال کشورهای متفق غربی که در جنگ جهانی دوم پیروز شده بود، الگوی نوین و مسلط ناسیونالیسم گردید. ناسیونالیسم قومی – نژادی، علاوه بر آن که مورد استفاده فاشیستها قرار گرفته و شکست خورده بود، به دلیل خاص گرایی اصلاح ناپذیرش هم قابلیت انطباق و تعامل با ایدئولوژی های سیاسی بزرگ را نداشت. اما در مقابل، ناسیونالیسم لیبرال که اولویت را بر تامین نیازهای هموطنان مشروط بر تبارشناسی فرهنگی آنها کرده بود، ملت را در تقابل با ناسیونالیسم قومی – نژادی، گروه دارای تاریخ، سرزمین و فرهنگ عمومی مشترک تعریف کرد. (اسمیت، ۱۳۸۳: ۶۰) پس از آن بود که ناسیونالیسم در اروپای غربی، به تدریج و غالباً از موقعیت یک ایدئولوژی سیاسی نزول کرده و مبدل به کارکرد دولتهای مدرنی شد که پیگیر منافع و اولویتهای ملی، در سطوح مختلف ملی، منطقه ای و جهانی بودند.
      به این ترتیب است که همپوشانی ناسیونالیسم با فاشیسم را تاکنون باید محدود به دوره و موقعیتی مشخص دانست. اتهامی که از سوی برخی منتقدان ناسیونالیسم، مبنی بر همپوشانی دائمی میان این دو مکتب طرح می گردد، آن چنان که شرح داده شد، با واقعیت تاریخی سازگاری نداشته و به دور از دقت مفهومی است. هم کاسه کردن ناسیونالیسم با فاشیسم، به لحاظ نظری، بسیار بیش از تقلیل مارکسیسم به استالینیسم، نادرست می نماید. اما این که ظهور فاشیسم در دوره معینی رخ داده است، به منزله این نمی باشد که امکان ظهور دوباره فاشیسم، کاملاً منتفی است. هرگاه از درون مناسبات دموکراتیک یا نیمه دموکراتیک سیاسی، یک جامعه صنعتی شده، جنبشی سربرآورد که سودای آن را داشته باشد که با ایجاد یک جنبش وسیع و تمامیت خواه توده ای، تضادها و تعارضات درونی جامعه را با شیوه قهرآمیز حل و فصل کرده، و مرز بین واقعیت و رویا را به ویژه در عرصه سیاست خارجی، مخدوش کرده و مثلاً به دنبال سیاستهای الحاق گری باشد و به آن توجیه ایدئولوژیک بخشد، می تواند طلیعه ای از ظهور مجدد فاشیسم باشد. این فاشیسم نوظهور هم می تواند اعتبار اولیه خود را از ناسیونالیسم کسب کند، و هم از سایر ایدئولوژیها یا باورهایی که محبوبیت عام داشته باشند.
منابع:
۱.ابنشتاین، ویلیام و فاگلمان، ادوین (۱۳۷۶). مکاتب سیاسی معاصر: نقد و بررسی کمونیسم، فاشیسم، کاپیتالیسم و سوسیالیسم. (حسینعلی نوذری، مترجم). تهران: انتشارات نقش جهان.
۲. اسمیت، آنتونی (۱۳۸۳). ناسیونالیسم. (منصور انصاری، مترجم). تهران: موسسه مطالعات ملی.
۳. اسمیت، آنتونی و هاچینسون، جان (۱۳۸۶). ملی گرایی. (مصطفی یونسی و علی مرشدی زاد، مترجمان). تهران: پژوهشکده مطالعات راهبردی.
۴. کالیس، ارسطو (۱۳۸۲). ایدئولوژی فاشیست: سرزمین و گسترش طلبی در ایتالیا و آلمان ۱۹۴۵-۱۹۲۲. (جهانگیر معینی علمداری، مترجم). تهران: انتشارات امیرکبیر.
تفاوتهای ناسیونالیسم و فاشیسم
نظرها و پرسشها و پاسخها
   ع ر پویا:  درود بر شما همانطور که مبسوط داشتید ناسیونالیسم در مفهوم ملت گرایی ترادف صد در صدی با دموکراسی دارد،  و هر گونه فاشیسم و دیکتاتوری یا ایدئولوژی را نمی پذیرد.
   نظر انوش راوید:  ناسیونالیسم تعریف خاص خودش را دارد،  که در کل می شود عشق به سرزمین و کشور و مردم،  ولی راسیسم و فاشیسم معانی دیگری دارند.
      می بینیم در تلویزیون های کمونیستی و دینی لوس آنجلس و اروپا بشدت از ناسیونالیسم بد گویی می کنند.  می گویند ناسیونالیسم حتماً به فاشیسم ختم می شود،  اما من انوش راوید آنچه که در تاریخ قرون جدید خواندم،  کمونیستها و دینیها بودند،  که به فاشیزم ختم شدند.  ناسیونالیسم بخاطر عشق به مردم و کشور هیچ وقت بسوی راسیسم و فاشیسم نمی رود.
      آنچه که از ناسیونالیسم در تلویزیونهای لوس آنجلسی به نمایش می گذارند،  راسیسم بی برنامه کاسبکارانه است.  یک نمونه می گویم و همه در این مدل هستند.  طرف کتاب حقه بازی و شیادی دو قرن سکوت زرین کوب را چاپ کرده،  برای اینکه آنرا بفروش برساند،  در صحبتهایش کلی از اعراب بدی می گوید،  و خود را هم ناسیونالیسم می داند.
      ناسیونالیسم هیچ وقت از هیچ ملتی بدی نمی گوید و دشمنی نمی کند،  و تفکر فاشیسم ندارد،  و همیشه در راه برقراری بهترین روابط دوستانه میان ملتها می کوشد.  جغرافیای ناسیونالیسم امروز ایران،  شامل تمام جغرافیای سیاسی ایران است،  و ناسیونالیسم تاریخی ایران جغرافیای تاریخی هر دوران را شامل می شود.
      جغرافیای جمعیتی ناسیونالیسم امروز ایران تمام مردم ایران در هر گویش و تیره و کیان را در بر می گیرد،  و هیچ تفاوتی بین مردم ایران قائل نیست.  هر گونه تفکر خود پسندانه قومی و زبانی در واقع نژادپرستی و راسیسم است،  و هیچ ربطی به ناسیونالیسم ندارد.  ناسیونالیسم واقعی بشدت با راسیسم و فاشیسم مبارزه و آنها را افشا می کند.
...............
   برچسبها:  فاشیسم، ناسیونالیسم، ناسیونالیسم لیبرال، ناسیونالیسم ایرانی، ملیگرایی، تیرداد بنکدار، فاشیزم، راسیسم.
.............
تفاوتهای ناسیونالیسم و فاشیسم
مستند های مربوط
مستند های بیشتر را در آپارات وبسایت ارگ ایران ببینید،  لینک آن در ستون کناری
 ماهنگ عکسهای موزه عصارخانه شاهی اصفهان، مشروح در http://arqir.com/379
............................
    توجه ۱:  اگر وبسایت ارگ ایران به هر علت و اتفاق،  مسدود، حذف یا از دسترس خارج شد،  در جستجوها بنویسید:  تارنمای انوش راوید،  یا،  فهرست مقالات انوش راوید،  سپس صفحه اول و یا جدید ترین لیست وبسایت و عکسها و مطالب را بیابید.  از نظرات شما عزیزان جهت پیشبرد اهداف ملی ایرانی در وبسایت بهره می برم،  همچنین کپی برداری از مقالات و استفاده از آنها با ذکر منبع یا بدون ذکر منبع،  آزاد و باعث خوشحالی من است.
   توجه ۲:  جهت یافتن مطالب،  یا پاسخ پرسش های خود،  کلمات کلیدی را در جستجو های ستون کناری ارگ ایران بنویسید،  و مطالب را مطالعه نمایید.  در جهت دانش مربوطه این تارنما،  با استراتژی مشخص یاریم نمایید.
   توجه ۳:  مطالب وبسایت ارگ ایران،  توسط ده ها وبلاگ و تارنمای دیگر،  بصورت خودکار و یا دستی کپی پیس می شود،  از این نظر هیچ مسئله ای نیست،  و باعث خوشحالی من است.  ولی عزیزان توجه داشته باشند،  که حتماً جهت پیگیر و نظر نوشتن درباره مطالب،  به ارگ ایران مراجعه نمایند:  در اینجا  http://arqir.com.
ارگ ایران   http://arqir.com
پرسشهای خود را ابتدا در جستجوهای تارنما بنویسید،  به احتمال زیاد پاسخ خود را می یابید
جهت آینده ای بهتر دیدگاه خود را بنویسید،  و در گفتگوهای تاریخی و جغرافیایی و اجتماعی شرکت کنید

تاریخمندی و اندیشه ورزی در ایران

تاریخمندی و اندیشه ورزی در ایران لازم است برای درک درست از تاریخ ایران دانسته شود،  روزانه اخبار و اطلاعاتی می شنویم،  که خبر از نیاز اندیشه ورزی و تاریخمند شدن در ایران می دهد. 
تاریخمندی و اندیشه ورزی در ایران
پیش نویس
      تاریخمندی و اندیشه ورزی در ایران لازم است برای درک درست از تاریخ ایران دانسته شود،  روزانه اخبار و اطلاعاتی می شنویم،  که خبر از نیاز اندیشه ورزی و تاریخمند شدن در ایران می دهد.  حوادث سیاسی و اجتماعی و اقتصادی و اداری و غیره در ایران،  نشان از ضعف شدید این مهم دارد.
      هریک از ما در کارهای عادی و روزمره خودمان با عدم توجه بفکر روبرو هستیم،  چه از جانب خودمان و یا دیگر کسانی،  که با آنها برخورد داریم.  اگر کمی دقت و هوش داشته باشیم،  متوجه این کمبود می شویم،  و اگر هیچ نداشته باشیم،  که هیچ،  یا حداقل هر اتفاق را بگردن این و آن می اندازیم،  و از آن بدون تحلیل و تعلیل می گذریم.
تاریخمندی و اندیشه ورزی در ایران
تصویر انوش راوید در رصد خانه مراغه،  در اینجا،  عکس شماره ۳۵۲۱.
تاریخمندی و اندیشه ورزی در ایران
لوگو تاریخمند و اندیشه ورز شوید،  عکس شماره ۱۶۰۷.
این برگه پیوست لینک زیر است:
تاریخمندی و اندیشه ورزی در ایران
دشمنی با اندیشه
      پرسش مهم:  چرا امیر کبیر را در ایران دفن نکردند؟
      امیر کبیر صدر اعظم ایران در زمان ناصرالدین شاه قاجار،  که با دسیسه هاى یک سرى وطن فروش در حمام فین کاشان به قتل رسید،  در شهر کربلا به خاک سپرده شد.
      اینکه چرا او را به کربلا بردند،  سوال است،  و احتمالا برای دور ماندن مردم از مزارش و جلوگیرى از تبدیل آن به میعادگاه مظلومان،  او را از ایران و ایرانى دور کردند.
      اما چیزی که بیش از همه مایه شرمندگیست،  این است که اکثر قریب به اتفاق ایرانیها نمى دانند مزار این اسطوره تاریخ کجاست.
      امروزه با سفرهای متعدد مردم به عراق و کربلا جاى بسى تاسف است،  که حتى یکى از کسانی که از عراق بر میگردد نمیداند که امیر کبیر هم در آنجا دفن بوده.
      آیا فکر نمى کنید که همین عراقیها به ما خواهند خندید که چطور مردى رو که بسیارى از داشته هاى امروزمان را مدیون او هستیم فراموش کردیم؟!
      ۱۶۸ ﺳﺎﻝ ﭘﯿﺶ ﻧﺨﺴﺘﯿﻦ ﺑﺮﻧﺎﻣﻪ ﻭﺍﮐﺴﯿﻨﺎﺳﯿﻮﻥ ﺑﻪ ﻓﺮﻣﺎﻥ ﺍﻣﯿﺮﮐﺒﯿﺮ ﺁﻏﺎﺯ ﺷﺪ.  ﭼﻨﺪ ﺭﻭﺯ ﺑﻌﺪ ﺑﻪ ﺍﻣﯿﺮﮐﺒﯿﺮ خبر ﺩﺍﺩﻧﺪ بعضی از افراد صاحب نفوذ،  ﺩﺭ ﺷﻬﺮ ﺷﺎﯾﻌﻪ ﮐﺮﺩﻩ ﺑﻮﺩﻧﺪ،  ﮐﻪ ﻭﺍﮐﺴﻦ ﺯﺩﻥ ﺑﺎﻋﺚ ﻭﺭﻭﺩ ﺟﻦ ﺑﻪ ﺧﻮﻥ ﻣﯽﺷﻮﺩ!
      ﺍﻣﯿﺮﮐﺒﯿﺮ ﻓﺮﻣﺎﻥ ﺩﺍﺩ ﻫﺮ ﮐﺴﯽ ﻭﺍﮐﺴﻦ ﺁﺑﻠﻪ ﻧﺰﻧﺪ،  ﺑﺎﯾﺪ ﭘﻨﺞ ﺗﻮﻣﺎﻥ ﺟﺮﯾﻤﻪ ﺑﭙﺮﺩﺍﺯﺩ.  ﺍﻣﺎ ﻧﻔﻮﺫ ﺳﺨﻦ افراد ﻧﺎ ﺁﮔﺎﻩ در ﻣﺮﺩﻡ ﺑﯿﺷﺘﺮ ﺑﻮﺩ.  ﭘﻮﻟﺪﺍﺭﻫﺎ ﭘﻨﺞ ﺗﻮﻣﺎﻥ ﺭﺍ ﭘﺮﺩﺍﺧﺘﻨﺪ ﻭ ﺍﺯ ﺁﺑﻠﻪﮐﻮﺑﯽ ﺳﺮﺑﺎﺯ ﺯﺩﻧﺪ.  ﺩﯾﮕﺮﺍﻥ ﻧﯿﺰ ﺩﺭ ﺧﺎﻧﻪ ﻫﺎ ﭘﻨﻬﺎﻥ می ﺸﺪﻧﺪ.
      ﭘﺲ ﺍﺯ ﻣﺪﺗﯽ ﭼﻨﺪین ﻧﻔﺮ ﺍﺯ ﺁﺑﻠﻪ ﻣﺮﺩند،  و ﺍﻣﯿﺮﮐﺒﯿﺮ ﺷﺮﻭﻉ ﺑﻪ ﮔﺮﯾﺴﺘﻦ ﮐﺮﺩ.  ﻣﯿﺮﺯﺍ ﺁﻗﺎﺧﺎﻥ ﺁﻫﺴﺘﻪ ﺑﻪ ﺍﻣﯿﺮ ﮐﺒﯿﺮ ﮔﻔﺖ:  ﻭﻟﯽ ﺍﯾﻨﺎﻥ ﺧﻮﺩ ﺩﺭ ﺍﺛﺮ ﻧﺎﺩﺍﻧﯽ ﻣﺮﺩﻩ ﺍﻧﺪ.  ﺍﻣﯿﺮ ﮐﺒﯿﺮ ﮔﻔﺖ:  ﻣﺴﺌﻮﻝ ﻧﺎﺩﺍﻧﯿﺸﺎﻥ ﻧﯿﺰ ﻣﺎ ﻫﺴﺘﯿﻢ.  ﺍﮔﺮ ﻣﺎ ﺑﻪ ﺍﻧﺪﺍﺯﻩ ﮐﺎﻓﯽ ﻣﺪﺭﺳﻪ ﺳﺎﺧﺘﻪ ﺑﻮﺩﯾﻢ،  جاهلان ﺑﺴﺎﻃﺸﺎﻥ ﺭﺍ ﺟﻤﻊ ﮐﺮﺩﻩ ﺑﻮﺩﻧﺪ .
      این تنها روزی نبود که امیرکبیر گریست،  ایشان هزار و صد و هشتاد و هشت روز نخست وزیری خود را،  هر شب از جهل و خرافات مردم استعمار زده ایران گریست.  امیرکبیر برای انجام تمام اصلاحات خود،  که در کتاب امیرکبیر فریدون آدمیت نوشته شده،  بسیار گریسته و خون دل خورده است.
      امیرکبیر و "میجی" امپراتور ژاپن،  برنامه اصلاحات خود را همزمان آغاز کردند.  برنامه اصلاحات امیرکبیر بسیار مفصل تر از میجی بود.  مردم ژاپن با میجی همراهی کردند،  مطالعه کردند،  کار کردند،  منافع مردم را برمنافع خود برتری دادند،  تا امروز ژاپن سومین کشور دنیا از نظر اقتصادی و بهترین کشور دنیا در تمام پارامترهای زندگی باشد.
      لکن مردم ایران با جهل و خرافات بسیار عمیق،  بر اثر نفوذ کارگزاران وعوامل استعمار،  1188 روز امیرکبیر را گریاندند.  سالانه ۳۰ میلیون نفر از مردم ژاپن به آرامگاه میجی در توکیو می روند،  و از اصلاحات او سپاسگزاری می کنند.  ولی مردم ایران حتی نمی دانند،  که آرامگاه امیرکبیر روبروی صحن امام حسین در کربلاست.
      در سال ۱۳۹۳ بیش از ۳۰ میلیون نفر از مردم ایران از کربلا بازدید کرده اند،  ولی اصلا سری به آرامگاه امیرکبیر،  که درست در حجره جنوب شرقی روبروی صحن امام حسین است نزده اند.  این درصورتی است،  که قبل از نفوذ استعمار و امپریالیسم مردم ایران در طول تاریخ معرفت و دانایی بسیار داشتند،  این را آثار تاریخی ایران می گوید.
تاریخمندی و اندیشه ورزی در ایران
آگاهی دانش اطلاعات ذهنیت
      "تاکنون همه چیز گفته شده است،  لیکن چون گوش شنوایی نیست،  همواره باید از نو آغاز کرد."  (آندره ژید)
      آیا براستی گوش شنوایی نیست؟  یا هست،  ولی نسبت به پیام و سخن ما ناشنواست.  آیا اشکال در فرستنده پیام است،  و یا در گیرنده است؟  آیا مسئله در نوع و محتوای پیام است،  و یا در شکل و فرم آن است؟  و یا در شیوه انتقال است؟
      بارها دربار آگاهی نوشتم،  که آگاهی چیست و چگونه نشر می یابد،  و چطور به مصرف کننده می رسد.  درباره آگاهی واقعی و آگاهی کاذب،  تفاوت آگاهی با دانش و اطلاعات در تارنمای ارگ ایران زیاد نوشتم.  نوشتم مصرف کننده آگاهی چه کسانی هستند.  درک آگاهی،  فقط نزد آگاهی کسب کننده مطرح می شود.
      یکی از پرهزینه ترین بخش‌های جامعه،  آموزش و تربیت به معنی عام کلمه،  یعنی انتقال آگاهی‌ها و پیام‌ها و اطلاعات حیاتی به افراد جامعه است.  مانند:  دانش آموز و دانشجو،  کارگر و کشاورز،  کلاً تمام مردم.  سطح دانش و اطلاعات،  و چگونگی کسب ذاتی و طرحی آگاهی توده مردم تفاوت دارد.
      هزینه های مختلف برای آموزش آگاهی،  و سطح لازم دانش و اطلاعات اقشار متفاوت است.  بسیار وقتها مقدار تلاش برای این منظور پاسخ و بازده مناسب ندارد،  یا نتیجه لازم بدست نمی آید،  زیرا تفاوت آگاهی با دانش و اطلاعات تشخیص داده نمی شود.
      کسی که در ذاتش درک از آگاهی نیست،  خود بخود نمی تواند دانش و اطلاعات مختلف را تجزیه و تحلیل کند،  و از آنها آگاهی بدست آورد. اینگونه افراد خود بخود هر موضوعی،  که با مقدار دانش آنها اختلاف داشته باشد، غیر قابل قبول می دانند،  و با آن مبارزه می کنند.
      باید سعی نمود دانش و اطلاعات از آگاهی و تعریف انواع آگاهی را بالا برد،  تا در نهایت بینش تغییر کند،  و دید واضح تری از اطراف و جهان نمایان شود.
تاریخمندی و اندیشه ورزی در ایران
تاریخ سازان
      در بخش اول کتاب هیجدهم برومرلویی بناپارت، ص یازده:
      مردم تاریخ خود را می سازند،  ولی نه آن گونه که دلشان می خواهد،  یا در شرایطی که خود انتخاب کرده باشند.  بلکه در شرایط داده شده ای که میراث گذشته است،  و خود آنان به طور مستقیم با آن درگیرند.
      بار سنت همۀ نسل های گذشته با تمامی وزن خود بر مغز زندگان سنگینی می کند،  و حتی هنگامی که این زندگان گویی بر آن می شوند،  تا وجود خود و چیزها را به نحوی انقلابی دگرگون کنند،  و چیزی یکسره نو بیافرینند.
   نظر انوش راوید:  شرایط و ضوابط و قواعد بازی در جامعه و سیاست و اقتصاد را ما انتخاب و تعیین نمیکنیم.  وضع موجود،  تحمیل تاریخی گذشته است،  که در ذهن و جامعه و اقتصاد،  بما در حال رسیده است.  یعنی نمیتوان سرنوشت را به دلخواه خود بسازیم،  زیرا آنچه که ما داریم،  میراث گذشته است.  آنچه را که ما سعی داریم بسازیم و یا تغییر دهیم،  سرنوشت آیندگان می شود.  چه بسا آنچه که ما از تاریخ با دریافت از گذشتگان،  دوباره سازی کرده،  یا تغییر داده ایم،  بدرد آینده نخورد.  این گردش اجبار تاریخ بمردم است.
تاریخمندی و اندیشه ورزی در ایران
داریوش شایگان
      ضمن ابراز تأسف از درگذشت داریوش شایگان،  و عرض تسلیت به بخشی از جامعه علمی و فلسفی کشور.  یکی از دوستان نوشته ای از این فیلسوف ایرانی فرانسوی نیمه دوم قرن بیست،  بنام چند گانگی فرهنگی برایم ارسال کرد.  این دوست عزیز در این جزوه اشاره به متن زیر از این فیلسوف داشت، در زیر پاسخ می دهم.
      داریوش شایگان در چندگانگی فرهنگی نوشته است:
      ما امروز دیگر چیزی بنام تاریخ هندی و چینی ژاپنی یا ایرانی نداریم.  منظورم تاریخ ویژه و مستقل از شبکه جهانی است.  زیرا از این پس فقط یک تاریخ جهانی وجود دارد.  می توان گفت که پس از انقلاب فرانسه و حماسه ناپلئون تاریخ جهانی می شود.  یعنی هنگام طرح برنامه ای جهانی که متمدن کردن دیگران را رسالت خویش می دانست،  و به میانجی جنگ های استعماری به تمامی قاره ها سرایت کرد،  و کلیه منظرهای فرهنگی جهان را تحت تأثیر قرار داد،  و در تمام تمدنها رسوخ کرد.
      باید صریحاً گفت،  که از این زمان به بعد برنامه وسیع مدرنیته، آداب و رسوم مردم را تحت تأثیر قرار داد،  هر چند در زمینه اعتقادات و سنن با مقاومت هایی روبرو شد،  که چیزی جز ستیزهای مرتجعانه نیست.  در نتیجه در دوران ما دیگر مراکز بزرگ تعیین ارزشها وجود ندارند،  فقط مراکز اقتصادی مانند نیویورک لندن و توکیو وجود دارند....
   پاسخ انوش راوید:  تاریخ یک علم است مانند همه علوم،  در این باره در وبلاگ توضیح زیاد نوشتم،  و علم هیچ وقت تمام نمی شود،  و همیشه تازه و اول راه است.  برای بررسی تاریخ نیازمند است،  از نقطه ای و تاریخی شروع کرد،  از هزاره ها و سده ها.  بهمین جهت همیشه،  تاریخ حتی برای یک روستای کوچک هم وجود دارد،  چه برسد به کشورهای بزرگ.
      البته اگر ما بخواهیم تاریخ را از دوران قرون سرمایه داری آغاز کنیم،  تاریخ سرمایه داری قرون جدید خود تاریخ دیگری است،  منظور شایگان این است.  فقط او در این چند خط می خواهد بگوید نویسنده استعماری از تاریخ و علم کم می داند،  یا اینکه ایرانی و کشورهای تاریخی دیگر باید با تاریخ خود خداحافظی کنند.
      می گوید حماسه ناپلئون و رسالت متمدن کردن جهان.  اینکه ناپلئون را حماسه و دارای بار تمدن می داند،  نشان می دهد که از تاریخ سرمایه داری و تاریخ تمدن یا هیچ نمی داند،  یا خود را بفروش فرانسه رسانده است.  تمدن در زمان و مکان تعریف خاص دارد،  و ناپلئون و یا جنگهای استعماری نیز تعریف های خود را دارند،  و نمی توان آنها را با هم یکی دانست.
      رشد و تکامل تاریخ اجتماعی متفاوت از دید نویسندگان استعماری است،  اینگونه نویسندگان تمام جهان را فاقد تمدن،  و استعمار گران را ناجی جهان و آورندگان تمدن می دانند.  جنگهای استعماری را بین تمدن و عقب افتادگی می گویند.  سپس جهان را در نوع اقتصاد سرمایه داری نیمه دوم قرن بیست می بینند.
در این باره بپرسید و نظر دهید.
تاریخمندی و اندیشه ورزی در ایران
آثار افتخار ایرانیان
سنگ نگاری منطقه باستانی میرملاس کوهدشت
   تصویر سنگ نگاری منطقه باستانی میرملاس کوهدشت،  قدیمی ترین دیوارنگاری های ایران.  عکس شماره ۸۹۱۶.
      اما افتخار بزرگتر برای ایرانیان این است،  که آقای اکبر رحیمی در سال ۹۷ از اینجا بازدید کردند،  و اسم خودش رو بر روی آن نوشتند،  تا آیندگان فراموش نکنند!!  احمد، ستار، آرش و سینا و... با تلاش زیاد جایی رفتند،  که بز کوهی هم نمیرود،  تا گند بزنند به این اثر تاریخی.
      این خرابکاری همان داستان نفوذ استعمار و امپریالیسم در ایران است،  که در بالا و خیلی جاهای دیگر تارنمای ارگ ایران توضیح دادم.
تاریخمندی و اندیشه ورزی در ایران
روز جهانی آزادی مطبوعات
روز جهانی آزادی مطبوعات
تصویر روز جهانی آزادی مطبوعات،  عکس شماره ۸۷۷۳.
      روز جهانی آزادی مطبوعات یک رویداد سالانه است،  که در ۳ مه، برگزار می‌شود.  این روز توسط یونسکو نامگذاری شده‌ است.
      مجمع عمومی سازمان ملل متحد در ۲۰ دسامبر ۱۹۹۳ میلادی در چهل و هشتمین اجلاس خود طی مصوبه ۴۳۲/۴۸،  روز سوم ماه مه هر سال را به‌عنوان «روز جهانی آزادی مطبوعات» اعلام کرد.  این موضوع از قطعنامه مصوب همایش عمومی یونسکو در سال ۱۹۹۱ میلادی تحت عنوان «ارتقای آزادی مطبوعات در دنیا» که جراید آزاد، فراگیر، و مستقل را به عنوان یکی از اجزای ضروری جامعه دموکراتیک تلقی کرده، نشأت گرفت.
   آزادی رسانه و مطبوعات،  همانند یک ضمانت نامه از جانب دولت‌ها به رسانه‌های عمومی،  در مقابل مواجهه با روندهای محدود کننده ابراز نظر در جوامع می‌باشد،  که حقوق قانونی رسانه‌ها و همچنین مراجع رفع اختلاف بین رسانه‌ها و شاکیان را مشخص می‌کند.  این حقوق در بسیاری از کشورها به صورت قانونی و در چهارچوب قوانین اساسی آن کشور تعبیه شده ‌است،  تا از آزادی مطبوعات حمایت به عمل بیاید.
   خطرناک در این قرن ــ  هنوز در این قرن،  در تعدادی از کشورها،  وضعیت آزادی مطبوعات کاغذی و مجازی٬  تحت فشار حاکمیت ها هستند،  و خطرناکترین مناطق برای نویسندگان و خبرنگاری می‌باشند.
   جالب:  دیگر مطبوعات به شکل کلاسیک قرن بیست نیستند،  شبکه های اجتماعی مانند،  تلگرام و اینستاگرام و امثال،  هم مطبوعات هستند،  و این مطبوعات قرن جدید زمان مطالعه ایرانیها را که پائین ترین در جهان بود،  به بالاترین رساند.
 سنگهای نیمه منظم
تصویر از سنگهای نیمه منظم،  عکس شماره ۸۸۱۶.
   پرسش از عموم:  بنظر شما این عکس یک اثر تاریخی بوده یا همینجوری و طبیعی است؟
تاریخمندی و اندیشه ورزی در ایران
آماده سازی هفت آبان
      بمنظور مراسم و جشن هفت آبان در اینجا،  لازم است آمادگی هایی داشت و آگاهی هایی رساند،  بدین منظور از عزیزان که در این زمینه کار می کنند،  می خواهم طرح و نظر و برنامه،  و مهمتر،  مانیفست تدوین نمایید،  و جهت انتشار در ارگ ایران ارسال نمایند.
      عدم داشتن کار اصولی،  مراسم هفت آبان چیز جالب و سازنده ای نمی شود،  و مورد سوء استفاده دشمنان تاریخ ایران و ایرانی قرار می گیرد.  باید سعی نمود،  حرکت های ناسیونالیسم ایرانی،  دقیق و علمی،  و بدور از بنیاد گرایی باستانی و باستان پرستی باشد.
تاریخمندی و اندیشه ورزی در ایران
تعریف مانیفست
      مانیفست یا سیاست نامه،  بیانیه یا سند تدوین شده ای است،  که یک تشکیلات اجتماعی و یا حزب سیاسی منتشر می‌کند.  در این سند برنامه‌ها و هدف‌هایی را  مشخص می‌کنند،  که لازمه کار و قدرت و آینده آن نیرو است.
      معمولاً مانیفست تعیین کنندهٔ خط مشی‌ها و اصول و عقاید پیشروان یک کار جمعی،  در سبک یا مکتب،  و یا پندار و کردار و گفتار به شمار می‌آید.  در ایران گروه های اجتماعی و سیاسی و اقتصادی،  چندان کاری به مانیفست ندارند،  و با شیوه های غیر سیاست گذاری علمی،  حرکت و کار می کنند.
تاریخمندی و اندیشه ورزی در ایران
راسیسم و فاشیسم
      به احتمال زیاد همه تعریف راسیسم و فاشیسم را می دانید،  اما کمتر به ترکیب این دو اهمیت داده شده است،  بیشترین توجه به این ترکیب در انتخابات آمریکا و پیدایش ترامپ،  و در انتخابات فرانسه و رای بالای ماری لوپن شنیده و گفته شد.  ما در ایران نیز یک قدرت سیاسی پنهان بدون تعریف و تحلیل و بدون سازمان یافتگی داریم،  که تمام نشان های راسیسم فاشیسم را در خود دارد.
      تعریف ساده آن می شود ایجاد جو نژاد گرایی از طریق فاشیسم،  امروزه با وجود وسایل ارتباط جمعی از قبیل رادیو و تلویزیون و اینترنت،  امکان گسترش این دید نیز مانند بسیار موارد دیگر زیاد شده است.
      درباره راسیسم و فاشیسم ایران،  هیچ تعریف از دانشگاهی و مراجع علمی ارائه نشده است،  و این دلیل بر نبود آن نیست،  دلیل بر عدم دقت در بحث های علمی اجتماعی ایران است.  حتی بسیار دیده ام خیلی ها ناسیونالیسم ایرانی را در تعریف راسیسم و فاشیسم می گویند،  یعنی می پندارند ناسیونالیسم ایرانی،  همان راسیسم و فاشیسم ایرانی است.
      درصورتیکه این دو تعریف کاملاً متفاوت و مغایر یکدیگر هستند.  ناسیونالیسم ایرانی بر پایه دمکراسی و دانش و بینش های نوین و برابر با قوانین علمی است،  ولی راسیسم و فاشیسم بر پایه پوپولیسم و ایجاد جو تحریک آمیز در جامعه بمنظور دستیابی به اهداف خاص است.
      یکی از مهمترین کارهای راسیسم و فاشیسم،  که تقریباً در تمام کشورها و منجمله ایران وجود دارد،  ایجاد تاریخ سازی و گفتن و نوشتن درباره اجحاف و ظلم و ستم های تاریخی به ملت،  و تقاضای انتقام گیری از تاریخ و سرنوشت ساخته شده است.  درصورتیکه ناسیونالیسم ایرانی،  هیچ وقت چنین برخورد پوپولیستی با مسائل و منجمله تاریخ ندارد،  و همه موارد را به دانش و بینش های علم جدید می سپارد.
      راسیسم و فاشیسم سعی می کند و می خواهد،  که همه با دانش و بینش او هم عقیده باشند،  و براحتی غیر هم عقیده را به نوعی دشمن می شمارد،  که باید نابود شود.  اما،  ناسیونالیسم ایرانی،  بشدت با ایجاد و تأسیس انجمنها و حزبها و سندیکا های مختلف موافق است،  و همه را برای برپایی و حفظ و نگهداری  محیط دمکرات و دمکراسی تشویق می کند.
      راسیسم و فاشیسم در داستانهای تاریخی،  منجمله حمله اعراب به ایران درک و بینش خود را کامل نشان می دهد،  اگر وبلاگهای آنها را بخوانید،  با جو سازی و دروغ پراکنی های بدون سند و مدرک تاریخی،  با تمام قدرت اعراب را دشمن می شمارند،  که باید از آنها انتقام گرفت،  و هر ایرانی نیز که این حمله را دروغ می شمارد،  براحتی و با اهانت دشمن،  و هم دست اعراب خطاب می کنند.
      اما،  ناسیونالیسم ایرانی می گوید،  تاریخ یک علم است،  و باید با آن مانند تمام علوم برخورد کرد،  و باید از جو سازی های پوپولیستی برای تاریخ در اجتماع خود داری نمود.
      راسیسم و فاشیسم ایرانی فاقد سیاست نامه یا مانیفست تدوین شده است،  آنها درکی از تعریف راسیسم و فاشیسم ندارند،  فقط بازمانده های سیاست گذاری های استعمار،  در منطقه خاورمیانه را پی گیری می کنند.  در آن سیاست استعماری می خواستند ملت های خاورمیانه رو در روی یکدیگر قرار بگیرند،  بدون اینکه دلیل و تعریف آنرا دانسته باشند.
      بهترین ابزارشان تاریخ نویسی استعماری بود،  که با دروغ در تاریخ،  مایع و مطالبی برای راسیسم و فاشیسم ایجاد کرده و می کنند.  مانند مستند های تاریخ جهان،  که هم اکنون از تلویزیون بی بی سی پخش می شود.  اما ناسیونالیسم ایرانی برخورد علمی با هر موضوعی دارد،  و متوجه سیاست گذاری های استعماری و تاریخ نویسی استعماری می شود،  و در دام آنها نمی افتد.
      عزیزان تعریف مکتب های سیاسی و اجتماعی را بدانید،  و آنها را با یکدیگر اشتباه نکنید،  و اشتباه در تعریف مکتبها توسط دیگران را گوشزد نمایید.  درصورت درست ندانستن،  و نداشتن تعریف برای یک بینش،  ممکن است دچار اشتباه شد،  این اشتباه برای رهبران احزاب و گروه های اجتماعی گران تمام می شود،  که خود بخود و در نهایت بضرر ملت ایران می گردد.  جهت اطلاع بیشتر،  کلمات کلیدی متن فوق را در جستجو های وبلاگ ارگ ایران بیابید،  و پیگیری نمایید و بپرسید.
طرحهای راسیسم و فاشیسم ایرانی
   تصویر نمونه ای از طرحهای راسیسم و فاشیسم ایرانی.  در وبلاگهای راسیسم و فاشیسم ایرانی امثال این طرح زیاد دیده می شود،  عکس شماره ۸۶۹۸.
تاریخمندی و اندیشه ورزی در ایران
تکه هایی از راسیسم و فاشیسم ایرانی
    چند جمله نمونه زیر از وبلاگهای راسیسم و فاشیسم ایرانی است،  که  معمولاً همه از روی یکدیگر کپی شده و می شوند،  و همه در یک نوع شیوه هستند،  و همه آنها نیز نام اصلی نویسنده خود را نمی نویسند،  معمولاً اسیر توهم هستند،  که کار مهمی می کنند،  و برایشان خطر دارد،  که نام خود را بنویسند.
  ــ  این نخسین بار در تاریخ بشریت بود،  که زنان و مردان ایرانی توسط عربان قتل عام می شدند.
  ــ  در سال ۶۳۶ میلادی اعراب به ایران حمله کردند.  بسیاری از ما درباره جنایت  اعراب کم و بیش شنیده ایم.  کیست نداند تازیان با ما چه کردند. اما از اسناد و  جزئیات این وقایع بی‌ خبریم.
  ــ  آری باید بخاطر بلاهایی که اعراب بر سر نیاکان ما آوردند خون گریست.
  ــ  جالب است که عده ای که یقینا حاصل تجاوز همین اعراب هستند،  می گویند که اعراب هم در حمله به ایران کشته داده اند!  بنگرید که یک ملت تا چه حد می تواند در جهل و جنون غرق شود،  که از متجاوزین به خاک و ناموس خود دفاع و برایشان مظلوم نمایی هم  بکند!  در نظر این افراد ایرانیان حتی نباید با آن عربی که به قصد تجاوز به زنان و دخترانشان آمده مبارزه می کردند!  در واقع کسانی که چنین حرف هایی را می زنند دارند به حرام زاده بودن و عرب زاده بودن خود افتخار می کنند.
  ــ  زرینکوب رفتار اعراب با ایرانیان را «مضحک، شگفت‌انگیز، و ظالمانه» خوانده و اعراب را مردمانی «خشن و ساده دل» می‌داند،  و می‌نویسد که بجز کسانی که بشدت تحت تأثیر تعالیم اسلامی قرار گرفته بودند،  بقیه نسبت به اعراب احساس کینه و نفرت داشتند.
       براحتی اینگونه نوشته ها را در وبلاگ های راسیسم و فاشیسم ایرانی می بینید،  و دقت کنید سفارش می کنم دقت کنید،  این نوع نوشته ها از یک شخص ناسیونالیسم ایرانی نیست،  این نوشته ها فقط و فقط در جهت کار پوپولیستی راسیسم و فاشیسم ایرانی است.
   توجه:  با فاشیسم و راسیسم و مکاتب ترکیبی و وابسته به آنها مبارزه کنید،  و به جهان نشان دهید،  که ناسیونالیسم ایرانی برای انسان و علم،  ارزش قائل است،  و تمام ملتها و کشورها را دوست می داند،  و خواهان بهترین روابط انسانی و علمی است.  ثابت کنید ناسیونالیسم ایرانی هرگز به راسیسم و فاشیسم ختم نمی شود،  و بشدت مخالف برنامه ها و مکاتب و بینش های ضد انسانی است.
 نگاره میترایی در اروپا
   تصویر نگاره میترایی در اروپا،  طرح پهلوانی دارد مانند بیستون،  که به اشتباه می گویند هرکول است،  در واقع هرکول نیست،  یک کار میترایی اشکانی در اینجا است،  عکس شماره ۴۷۸۲.
 ...............
   برچسبها:  تاریخمندی اندیشه ورزی، دشمنی با اندیشه، داریوش شایگان، تعریف مانیفست، راسیسم و فاشیسم، ناسیونالیسم ایرانی، انوش راوید.
.............
تاریخمندی و اندیشه ورزی در ایران
مستند های مربوط
مستند های بیشتر را در آپارات وبسایت ارگ ایران ببینید،  لینک آن در ستون کناری
 نماهنگ عکسهای موزه عصارخانه شاهی اصفهان، مشروح در http://arqir.com/379
............................
    توجه ۱:  اگر وبسایت ارگ ایران به هر علت و اتفاق،  مسدود، حذف یا از دسترس خارج شد،  در جستجوها بنویسید:  تارنمای انوش راوید،  یا،  فهرست مقالات انوش راوید،  سپس صفحه اول و یا جدید ترین لیست وبسایت و عکسها و مطالب را بیابید.  از نظرات شما عزیزان جهت پیشبرد اهداف ملی ایرانی در وبسایت بهره می برم،  همچنین کپی برداری از مقالات و استفاده از آنها با ذکر منبع یا بدون ذکر منبع،  آزاد و باعث خوشحالی من است.
   توجه ۲:  جهت یافتن مطالب،  یا پاسخ پرسش های خود،  کلمات کلیدی را در جستجو های ستون کناری ارگ ایران بنویسید،  و مطالب را مطالعه نمایید.  در جهت دانش مربوطه این تارنما،  با استراتژی مشخص یاریم نمایید.
   توجه ۳:  مطالب وبسایت ارگ ایران،  توسط ده ها وبلاگ و تارنمای دیگر،  بصورت خودکار و یا دستی کپی پیس می شود،  از این نظر هیچ مسئله ای نیست،  و باعث خوشحالی من است.  ولی عزیزان توجه داشته باشند،  که حتماً جهت پیگیر و نظر نوشتن درباره مطالب،  به ارگ ایران مراجعه نمایند:  در اینجا  http://arqir.com.
ارگ ایران   http://arqir.com
پرسشهای خود را ابتدا در جستجوهای تارنما بنویسید،  به احتمال زیاد پاسخ خود را می یابید
جهت آینده ای بهتر دیدگاه خود را بنویسید،  و در گفتگوهای تاریخی و جغرافیایی و اجتماعی شرکت کنید