هواداران تارنمای ارگ ایران

هواداران تارنمای ارگ ایران

مجموع نظرات و مقالات هواداران تارنمای ارگ ایران
هواداران تارنمای ارگ ایران

هواداران تارنمای ارگ ایران

مجموع نظرات و مقالات هواداران تارنمای ارگ ایران

رعایت قوانین ناسیونالیسم ایرانی

رعایت قوانین ناسیونالیسم ایرانی برای ادامه حیات ایران و ایرانی در قرن ۲۱ اهمیت فراوان دارد.  قوانین ناسیونالیسم ایرانی اول از همه دمکراسی خواهی و برپایی و نگهداری آزادی اندیشه و قلم است.
رعایت قوانین ناسیونالیسم ایرانی
پیش نویس
      رعایت قوانین ناسیونالیسم ایرانی برای ادامه حیات ایران و ایرانی در قرن ۲۱ اهمیت فراوان دارد.  قوانین ناسیونالیسم ایرانی اول از همه دمکراسی خواهی و برپایی و نگهداری آزادی اندیشه و قلم است.  ناسیونالیسم ایرانی مخالف استبداد و استکبار و دگماتیسم و فاشیسم و راسیسم است.  ناسیونالیسم ایرانی از تمام احزاب و گروهها و دینها و افراد،  برای ابراز عقیده خودشان حمایت می کند.
      ناسیونالیسم ایرانی در جهت علم است نه عقیده،  و علم رشد و تکامل تاریخ اجتماعی برای قرن ۲۱ آزادی اندیشه و قلم است.  به تعریف دیگر ناسیونالیسم ایران تعریف و گفته ها و دانش خود را مطرح می کند،  و کار قهری و دعوایی به دانش و بینش دیگران ندارد.  ناسیونالیسم ایرانی یا ملی گرایی ایرانی،  عشق به تمام جغرافیای انسانی و سرزمینی ایران تاریخی دارد.
رعایت قوانین ناسیونالیسم ایرانی
تصویر انوش راوید در ورودی یک قلعه تاریخی،  عکس شماره ۴۸۸۶.
رعایت قوانین ناسیونالیسم ایرانی
لوگو در جهت علم باشید نه عقیده،  عکس شماره ۱۶۱۵.
این برگه پیوست لینک زیر است:
. . . ادامه دارد و بازنویسی می شود . . .
رعایت قوانین ناسیونالیسم ایرانی
عوامل استعمار و امپریالیسم
      از وقتی ناسیونالیسم ایرانی در قرن حاضر بمیدان آمد،  خود بخود استعمار و امپریالیسم هم برای اینکه ناسیونالیسم ایرانی قدرت اجتماعی نگیرد،  اقداماتی کردند.  منجمله ایجاد ناسیونالیسم های تقلبی و پانهای قومی وابسته،  و ایجاد جو استقلال خواهی بخشهایی از جغرافیایی تاریخی ایران.  آنها برای این منظور و جلوگیری از رشد و کامل ناسیونالیسم ایرانی،  نیروهای زیاد با بودجه های فراوان بکار بردند.
      همیشه دوستان و هواداران ارگ ایران پیام می دهند که در سایتها و شبکه های اجتماعی یکی و یا عده ای دارند علیه ایران و ایرانی چیزهایی می نویسند.  البته از وقتی که شبکه های اجتماعی در ایران با وبلاگ نویسی شروع شد ابتدا مرحوم ناصر پورپیرار در اینجا،  شروع به ادعای تاریخ دانی و تاریخ نویسی کرد،  و گفت که ایران نبوده و هخامنشیان و تاریخ ایران نبوده،  و از این دست چیزها نوشت و کنفرانس گذاشت.  این گفته در اینترنت دست مایه نفرات بعدی شد،  در کلیت همه نوشته های ضد ایرانی براین پایه می چرخد،  که در انواع تاریخ نویسی از آنها نوشته ام.
      بمنظور رعایت قوانین ناسیونالیسم ایرانی نباید اندیشه و قلم این افراد را بشکنیم و یا دعوایی برخورد کنیم.  حتی اگر بطور حتم بدانیم از سادگی در دانش و بینش نیست،  و از عوامل استعمار و امپریالیسم هستند.  بلکه باید دانش خود را در ناسیونالیسم ایرانی و تاریخ و جغرافیای ایران و ترفندهای استعمار و امپریالیسم بالا ببریم.  همچنین به نشر گسترده از ناسیونالیسم ایرانی در اینترنت و محافل اقدام کنیم،  تارنمای ارگ ایران در این مورد کمک بزرگی است.
رعایت قوانین ناسیونالیسم ایرانی
متنهای مشکوک ایران ستیز
      امروزه با وجود آزادی اندیشه و بیان مجازی در اینترنت،  اینترنت نیز پر شده از نوشته های مختلف که عقاید عده ای است،  از دینهای عجیب و غریب،  تا فلسفه های مختلف،  و دانشهای پراکنده.  مطابق معمول چاپ و نشر عده ای از عوامل استعمار و امپریالیسم هستند و عده ای نیز دارای گونه ای متفاوت از دانش و پندار.  در زیر نمونه ای است:
   نظر و تقاضای آریان:  سلام و عرض ادب خدمت آقای راوید بنده دو سالی میشه با سایت شما اشنا هستم،  بنده از شهرستان کاشمر خراسان رضوی یا همان ترشیز کهن هستم.  راستش زیاد سری در تاریخ و جغرافیا ندارم،  اما با دیدن سایت شما شیفته شما و سایتتان شدم.
      در نرم افزار روبیکا بنده با یک فرد افغانستانی اشنا شدم،  ایشون در پیجش سعی دارد که افتخارات ایران رو مصادره کرده،  و با کپی پیس کردن از ویکی پدیا و سایر سایتهای اینترنت ادعا میکند،  که ایرانی ها ایرانی نیستند و پارسی هستند،  و میگویند خراسان بزرگ با سرزمین فارس یا پارس (منظور ایران ما) مجموعا ایران نامیده میشده.
      سپس با استناد به اشعار فردوسی ادعا میکند که ایران فردوسی افغانستان هست،  و یک بیت شعر از فردوسی را برای من میگفتند بنده اسکرین شات های چت هایم را برای شما میفرستم.  البته با توجه به معلومات کمی که در تاریخ دارم نتوانستم از هویت ایران و ایرانی دفاع کنم،  و این شخص همچنان به نوشتن اراحیف در پیجش در نرم افزار روبیکا ادامه میدهد.  بیشتر از ده بار ادرس سایت شما را به این شخص دادم و به او گفتم که بیایید در سایت شما و ادعاهای کذبش را مطرح کند تا پاسخی منطقی دریافت کند.
      هر دفعه شانه خالی کرد و نیامد در انتها یک کپی پیس از پرسش و پاسخ های شما برای من فرستاد،  و ادعا کرد که شما و دوستاران وب سایت ارگ ایران پرت پلا میگویید.  خواستم شما یا شخصی که هم تخصصی در شاهنامه و تفسیر آن دارد،  و هم تخصص و تبحری در تاریخ دارد جواب این آقا را بدهد.  البته من فقط شما را میشناختم،  که بدور از تاریخ نویسی استعماری سعی در احیای هویت واقعی ایران دارید ببخشید مزاحم شما شدم.
   دومین نظر و تقاضای آریان:  این شخص با انداختن شبه و کپی پیس کردن مطالبی از ویکی پدیا و سایت های استعماری و بی بی سی و سایر چرندیات موجود در نت،  دارد هویت ایرانی را میدزد و افغانستانی هایی هم هستن که پیجش را دنبال میکنن،  و باعث افزایش شبهات در فضای مجازی میشود.  از ادعا درباره ابن سینا تا بونصر فارابی تا مطالبی دیگر.
      خواهشمندم از شما که اگر خودتان میتوانید دو پیج بسازید در روبیکا و پاسخ این فرد رو بدید،  یا از دوستاران و محققان و کسانی که در سایت ارگ اطلاعات تاریخی فرهنگی بالایی دارند.  البته با دلیل و مدرک چون فرد مذکور بشدت زبان نفهم میباشد،  و خیلی از اوقات که برایش کامنت گذاشته چون پاسخی نداشته که بدهد بنده را بلاک کرده،  یا چرندیاتی بدون مدرک و بی پایه و اساس تحویل داده،  که بدلیل سواد ناقصی و کمی که در حوزه تاریخ دارم نتوانستم پاسخش را بدهم.
       آقای راوید کسی پیدا نشده از هم وطنان ایرانی پاسخ این فرد را بدهد،  لطفا رسیدگی کنید یا خودتان دست بکار شوید یا از دوستاران و طرفداران سایت ارگ ایران که سواد تاریخی بالا دارند درخواست کنید،  که پیجی بسازن و به شبهات این شخص پاسخ بدن دو پیج بسازید یکی برای دیدن پستهای این فرد یکی پیج رسمی برای پاسخ به چرندیاتش به هیچ وجه پیشنهاد میکنم کامنت نگذارید، چون فرد مذکور بلاک میکند و کامنت ها را پاک میکند،  با سپاس از توجهتان ببخشید طولانی شد اما قبل از انکه هویتمان را مصادره کنند خواهش میکنم دست بکار شوید.
      لطفا کاری کنید و اجازه ندهید هویتمان را مصادره کنند،  پاینده سلامت و تندرست باشید،  ایران ما به افرادی مثل شما نیاز دارد،  من نیز در حد توانم و درکم سایت باارزشتان را مطالعه و دنبال میکنم بیشتر از یک سال است،  خداوند پشت پناهتان.
   پاسخ انوش راوید:  درود و سپاس از توجه شما آریان عزیز از کاشمر زیبا با مردمان اهل دانش و بینش.
      متن بالا از یک هوادار گرامی ارگ ایران بنام آریان است،  این متن و متنها و عکسهای پیوست را در کانال ارگ ایران فوروارد کردم.  تعدادی از عزیزان هوادار کانال تارنمای ارگ ایران نظر نوشتند و گفتند:  "...از این کارهای مذبوحانه دشمنان ملت ایران بسیار متاسف هستند،  و البته کاری هم پیش نمی برند..."
       همانطور که گفتم این عده که ضد تاریخ ایران هستند،  همه از جانب سازمانهای تخریبی وابسته به عوامل استعمار و امپریالیسم می باشند.  چون بصورت سیستماتیک و با وقت زیاد کار می کنند،  یعنی حقوق بگیر هستند.  کار آنها ایجاد پارازیت یا اغتشاش در طرحهای ملی و ایرانی اصیل و تجزیه جغرافیایی و فرهنگی ایران است.
       اینها در ادامه پان سازی های استعمار جدید هستند،  این گونه افراد بی نام و نشان دانش خودشان را از جاهایی مانند وبلاگ دانشنامه افغان می گیرند.  این وب دانشنامه افغان که بازدید بسیار بسیار کم هم دارد،  بوضوح نشان از این می دهد،  که توسط استعمار و امپریالیسم تامین بودجه و نفرات می شود.
      من برای وبلاگ نویسی مجبور هستم ساعات مشخصی بگذارم،  می بینیید که وقت نمی کنم در کانال و یا وبلاگ بطور مستمر مطلب بگذارم.  زیرا زندگی غیر از پژوهش و دنیای مجازی،  کار می برد و درآمد می خواهد.  ولی این عده ای که بشکلهای مختلف در پانهای مختلف ظاهر شده اند،  کلی وقت دارند.
      پانهای مختلف یا ناسیونالیسم های تقلبی ساخته شده بدست و پول استعمار و امپریالیسم،  با پانها و ناسیونالیسم های مختلف قومی و منطقه ای متفاوت است.  ناسیونالیسم های محلی خود بخود در راستای اهداف ناسیونالیسم ایران هستند،  و هیچ مشکلی با تاریخ و هویت کلی ایران و ایرانی ندارند.
       این را باید در نظر داشت ناسیونالیسم ایرانی برای برپایی و نگهداری دمکراسی و آزادی قلم و اندیشه کار و تلاش می کنند.  ناسیونالیسم ایرانی یک فرقه و دین نیست که بخواهد اندیشه ها را سرکوب کند و قلمها را بشکند.  اما با نفوذ ترفندهای مختلف استعمار و امپریالیسم مبارزه می کند.
      این مبارزه برای وبلاگ نویسها،  کار فرهنگی بر اساس رشد و گسترش دانشهای نوین تاریخ و جغرافیا است.  مبارزه ای که در آن رعایت قوانین ناسیونالیسم ایرانی می شود،  یعنی حتی برای مقابله با دشمنان تاریخ و هویت ایران،  نگهداری و نگهبانی از آزادی اندیشه و قلم است.
   مهم:  هر کسی حتی اگر دشمن دانش و بینش ما باشد،  باید آزادانه بگوید و بنویسد،  و ما نیز باید بیشتر و علمیتر و گسترده بگوییم و بنویسم.  این را نیز باید دانست عوامل پولی استعمار و امپریالیسم،  هرگز گفته های ما را نمی پذیرند،  و بشدت با آن مخالفت می کنند،  و گفتگو با آنها هیچ نتیجه ندارد.  زیرا آنها پولش را می گیرند که با ما مخالفت و دشمنی ایجاد کنند.
       همچنین باید در نظر داشت کشور افغانستان جزیی از فلسفه ناسیونالیسم ایرانی است.  کشور امروز افغانستان یکی از دمکراسی ترین کشورهای دنیاست،  احزاب آزادند،  نشریات آزادند،  آزادی اندیشه و قلم حکمفرماست،  و رد صلاحیت و اینچیزها وجود ندارد.  ما باید از آن آزادی در بخشی از ایران تاریخی حمایت کنیم،  و همیشه جهت بدست آوردن آزادی کامل برای تمام جغرافیای تاریخی و فرهنگی ایران بگوییم و بنویسیم.
      ولی باید به مطالبی که از نظر دانش ما کذب هستند،  با حفظ کامل آزادی اندیشه و قلم،  و یادآوری آزادی گفتن و نوشتن پاسخ داد،  بدون اینکه بکارهای آزادانه دیگران اهانت و یا ممانعت شود.  قبلاً برخوردهای مستکبرانه و مستبدانه گروه هایی با اسامی بزرگان تاریخ ایران را در کانال ارگ ایران گذاشتم،  و خواندیم و دیدم آنها با اینکه خود را ناسیونالیسم ایرانی می دانستند،  ولی درکی از ناسیونالیسم ایرانی نداشتند. 
      مردم زیادی از کشور افغانستان تارنمای ارگ ایران را مطالعه و پیگیری می کنند.  این عزیزان با مطالعه تارنمای ارگ ایران متوجه می شوند،  که عوامل استعمار و امپریالیسم با ترفندهای مختلف قصد تجزیه فرهنگی در جغرافیای وسیع ایران تاریخی را دارند.  مانند ایجاد تفرقه های مختلف تاجیک و هزاره و پشتون در کشور افغانستان،  که توسط عوامل استعمار و امپریالیسم بشدت پیگیری تجزیه می شود.
...............
   برچسبها:  رعایت قوانین، ناسیونالیسم ایرانی، دانشنامه افغان، متنهای مشکوک، ایران ستیز، پاسخ به ایران ستیزان.
.............
رعایت قوانین ناسیونالیسم ایرانی
مستند های مربوط
مستند های بیشتر را در آپارات وبسایت ارگ ایران ببینید،  لینک آن در ستون کناری
 گوبکلی‌تپه در استان شانلی‌اورفه ترکیه و نزدیکی مرز سوریه است، این تپه از کهن‌ترین مکانهای پرستش و رسوم دینی شمرده می‌شود،  مشروح در      www.arqir.com/103
............................
    توجه ۱:  اگر وبسایت ارگ ایران به هر علت و اتفاق،  مسدود، حذف یا از دسترس خارج شد،  در جستجوها بنویسید:  تارنمای انوش راوید،  یا،  فهرست مقالات انوش راوید،  سپس صفحه اول و یا جدید ترین لیست وبسایت و عکسها و مطالب را بیابید.  از نظرات شما عزیزان جهت پیشبرد اهداف ملی ایرانی در وبسایت بهره می برم،  همچنین کپی برداری از مقالات و استفاده از آنها با ذکر منبع یا بدون ذکر منبع،  آزاد و باعث خوشحالی من است.
   توجه ۲:  جهت یافتن مطالب،  یا پاسخ پرسش های خود،  کلمات کلیدی را در جستجو های ستون کناری ارگ ایران بنویسید،  و مطالب را مطالعه نمایید.  در جهت دانش مربوطه این تارنما،  با استراتژی مشخص یاریم نمایید.
   توجه ۳:  مطالب وبسایت ارگ ایران،  توسط ده ها وبلاگ و تارنمای دیگر،  بصورت خودکار و یا دستی کپی پیس می شود،  از این نظر هیچ مسئله ای نیست،  و باعث خوشحالی من است.  ولی عزیزان توجه داشته باشند،  که حتماً جهت پیگیر و نظر نوشتن درباره مطالب،  به ارگ ایران مراجعه نمایند:  در اینجا  http://arqir.com.
ارگ ایران   http://arqir.com
پرسشهای خود را ابتدا در جستجوهای تارنما بنویسید،  به احتمال زیاد پاسخ خود را می یابید
جهت آینده ای بهتر دیدگاه خود را بنویسید،  و در گفتگوهای تاریخی و جغرافیایی و اجتماعی شرکت کنید

تفاوتهای ناسیونالیسم و فاشیسم

تفاوتهای ناسیونالیسم و فاشیسم بسیار زیاد است،  دو مفهوم و تفاوتهای معنایی عمده ای دارند،  ناسیونالیسم بار سازنده دارد،  و فاشیسم بار برتری جویی دارد.
تفاوتهای ناسیونالیسم و فاشیسم
      تفاوتهای ناسیونالیسم و فاشیسم بسیار زیاد است،  دو مفهوم و تفاوتهای معنایی عمده ای دارند،  ناسیونالیسم بار سازنده دارد،  و فاشیسم بار برتری جویی دارد.
تفاوتهای ناسیونالیسم و فاشیسم
تصویر مردم فاشیسم زده،  عکس شماره ۴۸۸۰.
تفاوتهای ناسیونالیسم و فاشیسم
لوگو آزادی اندیشه و قلم اینترنتی را پاس دارید،  عکس شماره ۱۶۰۸.
این برگه پیوست لینک زیر است:
تفاوتهای ناسیونالیسم و فاشیسم
تفاوتهای ناسیونالیسم و فاشیسم
تیرداد بنکدار
      میان دو مفهوم فاشیسم و ناسیونالیسم، تفاوتهای معنایی عمده ای است، اما در عین حال، باورمندان به هر دوی این ایدئولوژیها، توانایی دور و نزدیک شدن به یکدیگر را دارا می باشند.  بسیاری از منتقدان ناسیونالیسم، همواره با استناد به برخی از تجربیات تاریخی نیمه نخست قرن بیستم میلادی، آن را مساوی یا دست کم مستعد فاشیسم می دانند، در حالی که لزوماً این چنین نیست. در این نوشتار کوشش بر این خواهد بود که ضمن اشاره ای کلی و گذرا به هردوی این مفاهیم، نقاط افتراق و زمینه های اجتماعی یکسان و متفاوت آن ها را بررسی کرده، و سپس به رابطه و اثرات متقابل این دو ایدئولوژی بر یکدیگر خواهیم پرداخت. البته شاید لازم باشد که بر این مهم نیز تاکید کنم که مسائل مطرح شده در این نوشتار، یک بررسی نظری از تجربه تاریخی اروپا است که شاید همه موارد آن قابل تعمیم و یا تطبیق با جهان غیر اروپایی به طور اعم، و خاورزمین به طور ویژه نباشد.
      ناسیونالیسم، بر پایه سه اصل استقلال، وحدت و هویت قرار دارد. این سه اصل موضوع و آرمانی است که همواره توسط ناسیونالیستها دنبال شده است. (هاچینسون و اسمیت، ۱۳۸۶: ۲۶) اما علیرغم این سه اصل، همانطور که آنتونی اسمیت تاکید می کند، ایدئولوژی ناسیونالیسم فاقد تئوری و برنامه مشخصی در مورد مسائل سیاسی و اجتماعی عمده همچون عدالت اجتماعی، توزیع منابع و مدیریت منازعات می باشد. از این روی است که ناسیونالیسم همواره به عنوان یک ایدئولوژی همپوشان و ثانویه، در کنار ایدئولوژی های عمده تری چون لیبرالیسم، سوسیالیسم و محافظه کاری قرار می گیرد. (اسمیت، ۱۳۸۳: ۴۰) به دلیل همین ماهیت همپوشان ناسیونالیسم است که این ایدئولوژی، قابلیت اختلاط یا انطباق با فاشیسم را هم می یابد. اما این برخلاف ادعای منتقدان و مخالفان ناسیونالیسم، همیشگی و به ناگزیر نیست. ناسیونالیسم تنها در برخی از موقعیتهای ویژه اجتماعی و تاریخی، با فاشیسم ترکیب شده و جنبه فاشیستی پیدا می کند.
      فاشیسم را بایستی که به طور کلی، پاسخی کوتاه مدت برای تضادها و تعارضات بلند مدت و یا دائمی به شمار آورد که در مقاطع مشخصی از تاریخ جهان، ظهور کرده است. اگرچه خاستگاه این پدیده در قاره اروپا بوده است، اما ظهور آن در دیگر نقاط جهان را هم نباید منتفی دانست. اما در عین حال باید به این مهم نیز توجه داشت که ظهور فاشیسم، تنها در موقعیتی ویژه امکان پذیر است. فاشیسم، به عنوان توتالیتاریسم راست، پدیده ای پسا دموکراتیک و پسا صنعتی است که در جوامع مدرنی که از تغییر و تحول مناسبات اجتماعی برخوردار بوده اند، ظهور می کند. بر خلاف کمونیسم (توتالیتاریسم چپ) که تا حدود زیادی محصول جوامع غیر دموکراتیک است، فاشیسم در کشورهای فاقد تجربه دموکراتیک، ظهور نمی کند. زیرا ویژگی اساسی فاشیسم، جلب حمایت و پشتیبانی توده ای است و یک رژیم دیکتاتوری را که فاقد این ویژگی بوده و اساس آن صرفاً بر ارتش، بوروکراسی و یا اعتبار شخص دیکتاتور استوار باشد، نمی توان فاشیستی دانست.
      علاوه بر این، برای ظهور فاشیسم، همانطور که پیشتر هم اشاره شد، درجه ای از رشد صنعتی لازم است و مهمترین هدف فاشیسم نیز، حل قهرآمیز تضادهای درونی جوامع صنعتی می باشد.( ابنشتاین و فاگلمان، ۱۳۷۶: ۵۷-۱۵۶) برای همین منظور است که جنبش های فاشیستی، تلاش در تکیه بر آرمانهایی می کنند که مورد تائید و استقبال بیشترین نیروهای اجتماعی قرار بگیرد. ناسیونالیسم، مهم ترین آرمانی است که می تواند برای این منظور، مورد استفاده فاشیسم قرار بگیرد. بر خلاف تحلیل مارکسیست ها که فاشیسم را ناشی از زوال سرمایه داری در اثر گسترش تعارضات طبقاتی می پندارند، فاشیسم جنبشی است که هریک از طبقات و اقشار مختلف اجتماعی، بنا به دلیلی با آن همراهی نشان می دهند.
      انگیزه های ملی گرایانه و گاه شوونیستی، همواره می تواند در شمار عام ترین وجوه اشتراک در میان طبقات و گروههای مختلف اجتماعی باشد که در صورت اتکای فاشیستها بر آنها و ارائه وعده پیروزی و پرخاشگری و تعرض بر علیه دشمنان داخلی و خارجی، حمایت قابل ملاحظه و وسیعی را برای فاشیسم به دنبال خواهد داشت. (ابنشتاین و فاگلمان، ۱۳۷۶:  161) به این ترتیب است که فاشیسم علی رغم آنکه یک نظام فکری منسجم و مستقل بهره مند بوده است، اما در فرآیند نظام مند شدن خود، از بطن ناسیونالیسم تندرو و همچنین دین ایدئولوژیک، ارزشهایی را استخراج کرده و از آن برای جلب توجه و حمایت عمومی استفاده می کند. به این ترتیب فاشیسم به پدیده ناسیونالیسم مضهااعف مبدل می شود که ترکیبی از مشخصه های سیاسی و ایدئولوژیک ذاتی فاشیسم، با اعتقادات ملی متعارف می باشد که با تکیه بر آرزوهای سرخورده ملی، گرایشهایی افراطی را به وجود می آورد.
      مهمترین جلوه این افراط گرایی که ابتدا مبتنی بر ناسیونالیسم بوده و سپس بر آن تاثیر می گذارد، گسترش طلبی سرزمینی است. گسترش طلبی سرزمینی که اغلب با نیاز به فضای حیاتی توجیه می شد، سیاست مرزی را به سیاست فضای حیاتی تغییر داد که اگرچه در ابتدا می توانست از منظری ناسیونالیستی، با منزلت یک قدرت جهانی سازگار باشد، اما رژیم های فاشیستی، آنچنان که ارسطو کالیس تشریح کرده است، این سیاست را به دلیل فوریت تاریخی مورد نظرشان، محبوبیت بخشیده و افراطی کردند و این امر نیز برخاسته از الزام مشخصاً فاشیستی وحدت آرمانشهر و واقعیت بود.
      به این صورت که رویکرد نامتعارف فاشیستی به سیاست خارجی، تمایز نگرش سیاست قدرت به اهداف دست یافتنی و دست نیافتنی را منسوخ، و به جای آن حکم به پیروی از یک اراده گرایی عظمت طلبانه می دهد. به این ترتیب بود که دوگانگی نوینی میان "امر ملی" و "امر فاشیستی" پدید آمد و گسترش طلبی سرزمینی را که ابتدا مبتنی بر آمال ناسیونالیستی بود، مبدل به یک تعهد ایدئولوژیک فاشیستی کرد. (کالیس، ۱۳۸۲: ۵۴-۳۵۳) این مهم سبب شد که به تدریج( پیش و بیشتر از آلمان در ایتالیا) جریانها و گرایشات ناسیونالیستی، حتی از پیش از سقوط فاشیسم، مسیر خود را از ایدئولوژی حاکم جدا سازند.
      با شکست مفتضحانه و همه جانبه ایدئولوژی فاشیسم در پی وقایع جنگ جهانی دوم، و نیز تبعات ویران گری که سیاست گسترش طلبی سرزمینی فاشیستی برای آلمان و ایتالیا به بار آورد، مدلی که از همپوشانی ناسیونالیسم با فاشیسم پدید آمده بود، کاملاً از اعتبار افتاد. در مقابل، ناسیونالیسم مدنی و لیبرال کشورهای متفق غربی که در جنگ جهانی دوم پیروز شده بود، الگوی نوین و مسلط ناسیونالیسم گردید. ناسیونالیسم قومی – نژادی، علاوه بر آن که مورد استفاده فاشیستها قرار گرفته و شکست خورده بود، به دلیل خاص گرایی اصلاح ناپذیرش هم قابلیت انطباق و تعامل با ایدئولوژی های سیاسی بزرگ را نداشت. اما در مقابل، ناسیونالیسم لیبرال که اولویت را بر تامین نیازهای هموطنان مشروط بر تبارشناسی فرهنگی آنها کرده بود، ملت را در تقابل با ناسیونالیسم قومی – نژادی، گروه دارای تاریخ، سرزمین و فرهنگ عمومی مشترک تعریف کرد. (اسمیت، ۱۳۸۳: ۶۰) پس از آن بود که ناسیونالیسم در اروپای غربی، به تدریج و غالباً از موقعیت یک ایدئولوژی سیاسی نزول کرده و مبدل به کارکرد دولتهای مدرنی شد که پیگیر منافع و اولویتهای ملی، در سطوح مختلف ملی، منطقه ای و جهانی بودند.
      به این ترتیب است که همپوشانی ناسیونالیسم با فاشیسم را تاکنون باید محدود به دوره و موقعیتی مشخص دانست. اتهامی که از سوی برخی منتقدان ناسیونالیسم، مبنی بر همپوشانی دائمی میان این دو مکتب طرح می گردد، آن چنان که شرح داده شد، با واقعیت تاریخی سازگاری نداشته و به دور از دقت مفهومی است. هم کاسه کردن ناسیونالیسم با فاشیسم، به لحاظ نظری، بسیار بیش از تقلیل مارکسیسم به استالینیسم، نادرست می نماید. اما این که ظهور فاشیسم در دوره معینی رخ داده است، به منزله این نمی باشد که امکان ظهور دوباره فاشیسم، کاملاً منتفی است. هرگاه از درون مناسبات دموکراتیک یا نیمه دموکراتیک سیاسی، یک جامعه صنعتی شده، جنبشی سربرآورد که سودای آن را داشته باشد که با ایجاد یک جنبش وسیع و تمامیت خواه توده ای، تضادها و تعارضات درونی جامعه را با شیوه قهرآمیز حل و فصل کرده، و مرز بین واقعیت و رویا را به ویژه در عرصه سیاست خارجی، مخدوش کرده و مثلاً به دنبال سیاستهای الحاق گری باشد و به آن توجیه ایدئولوژیک بخشد، می تواند طلیعه ای از ظهور مجدد فاشیسم باشد. این فاشیسم نوظهور هم می تواند اعتبار اولیه خود را از ناسیونالیسم کسب کند، و هم از سایر ایدئولوژیها یا باورهایی که محبوبیت عام داشته باشند.
منابع:
۱.ابنشتاین، ویلیام و فاگلمان، ادوین (۱۳۷۶). مکاتب سیاسی معاصر: نقد و بررسی کمونیسم، فاشیسم، کاپیتالیسم و سوسیالیسم. (حسینعلی نوذری، مترجم). تهران: انتشارات نقش جهان.
۲. اسمیت، آنتونی (۱۳۸۳). ناسیونالیسم. (منصور انصاری، مترجم). تهران: موسسه مطالعات ملی.
۳. اسمیت، آنتونی و هاچینسون، جان (۱۳۸۶). ملی گرایی. (مصطفی یونسی و علی مرشدی زاد، مترجمان). تهران: پژوهشکده مطالعات راهبردی.
۴. کالیس، ارسطو (۱۳۸۲). ایدئولوژی فاشیست: سرزمین و گسترش طلبی در ایتالیا و آلمان ۱۹۴۵-۱۹۲۲. (جهانگیر معینی علمداری، مترجم). تهران: انتشارات امیرکبیر.
تفاوتهای ناسیونالیسم و فاشیسم
نظرها و پرسشها و پاسخها
   ع ر پویا:  درود بر شما همانطور که مبسوط داشتید ناسیونالیسم در مفهوم ملت گرایی ترادف صد در صدی با دموکراسی دارد،  و هر گونه فاشیسم و دیکتاتوری یا ایدئولوژی را نمی پذیرد.
   نظر انوش راوید:  ناسیونالیسم تعریف خاص خودش را دارد،  که در کل می شود عشق به سرزمین و کشور و مردم،  ولی راسیسم و فاشیسم معانی دیگری دارند.
      می بینیم در تلویزیون های کمونیستی و دینی لوس آنجلس و اروپا بشدت از ناسیونالیسم بد گویی می کنند.  می گویند ناسیونالیسم حتماً به فاشیسم ختم می شود،  اما من انوش راوید آنچه که در تاریخ قرون جدید خواندم،  کمونیستها و دینیها بودند،  که به فاشیزم ختم شدند.  ناسیونالیسم بخاطر عشق به مردم و کشور هیچ وقت بسوی راسیسم و فاشیسم نمی رود.
      آنچه که از ناسیونالیسم در تلویزیونهای لوس آنجلسی به نمایش می گذارند،  راسیسم بی برنامه کاسبکارانه است.  یک نمونه می گویم و همه در این مدل هستند.  طرف کتاب حقه بازی و شیادی دو قرن سکوت زرین کوب را چاپ کرده،  برای اینکه آنرا بفروش برساند،  در صحبتهایش کلی از اعراب بدی می گوید،  و خود را هم ناسیونالیسم می داند.
      ناسیونالیسم هیچ وقت از هیچ ملتی بدی نمی گوید و دشمنی نمی کند،  و تفکر فاشیسم ندارد،  و همیشه در راه برقراری بهترین روابط دوستانه میان ملتها می کوشد.  جغرافیای ناسیونالیسم امروز ایران،  شامل تمام جغرافیای سیاسی ایران است،  و ناسیونالیسم تاریخی ایران جغرافیای تاریخی هر دوران را شامل می شود.
      جغرافیای جمعیتی ناسیونالیسم امروز ایران تمام مردم ایران در هر گویش و تیره و کیان را در بر می گیرد،  و هیچ تفاوتی بین مردم ایران قائل نیست.  هر گونه تفکر خود پسندانه قومی و زبانی در واقع نژادپرستی و راسیسم است،  و هیچ ربطی به ناسیونالیسم ندارد.  ناسیونالیسم واقعی بشدت با راسیسم و فاشیسم مبارزه و آنها را افشا می کند.
...............
   برچسبها:  فاشیسم، ناسیونالیسم، ناسیونالیسم لیبرال، ناسیونالیسم ایرانی، ملیگرایی، تیرداد بنکدار، فاشیزم، راسیسم.
.............
تفاوتهای ناسیونالیسم و فاشیسم
مستند های مربوط
مستند های بیشتر را در آپارات وبسایت ارگ ایران ببینید،  لینک آن در ستون کناری
 ماهنگ عکسهای موزه عصارخانه شاهی اصفهان، مشروح در http://arqir.com/379
............................
    توجه ۱:  اگر وبسایت ارگ ایران به هر علت و اتفاق،  مسدود، حذف یا از دسترس خارج شد،  در جستجوها بنویسید:  تارنمای انوش راوید،  یا،  فهرست مقالات انوش راوید،  سپس صفحه اول و یا جدید ترین لیست وبسایت و عکسها و مطالب را بیابید.  از نظرات شما عزیزان جهت پیشبرد اهداف ملی ایرانی در وبسایت بهره می برم،  همچنین کپی برداری از مقالات و استفاده از آنها با ذکر منبع یا بدون ذکر منبع،  آزاد و باعث خوشحالی من است.
   توجه ۲:  جهت یافتن مطالب،  یا پاسخ پرسش های خود،  کلمات کلیدی را در جستجو های ستون کناری ارگ ایران بنویسید،  و مطالب را مطالعه نمایید.  در جهت دانش مربوطه این تارنما،  با استراتژی مشخص یاریم نمایید.
   توجه ۳:  مطالب وبسایت ارگ ایران،  توسط ده ها وبلاگ و تارنمای دیگر،  بصورت خودکار و یا دستی کپی پیس می شود،  از این نظر هیچ مسئله ای نیست،  و باعث خوشحالی من است.  ولی عزیزان توجه داشته باشند،  که حتماً جهت پیگیر و نظر نوشتن درباره مطالب،  به ارگ ایران مراجعه نمایند:  در اینجا  http://arqir.com.
ارگ ایران   http://arqir.com
پرسشهای خود را ابتدا در جستجوهای تارنما بنویسید،  به احتمال زیاد پاسخ خود را می یابید
جهت آینده ای بهتر دیدگاه خود را بنویسید،  و در گفتگوهای تاریخی و جغرافیایی و اجتماعی شرکت کنید

تاریخمندی و اندیشه ورزی در ایران

تاریخمندی و اندیشه ورزی در ایران لازم است برای درک درست از تاریخ ایران دانسته شود،  روزانه اخبار و اطلاعاتی می شنویم،  که خبر از نیاز اندیشه ورزی و تاریخمند شدن در ایران می دهد. 
تاریخمندی و اندیشه ورزی در ایران
پیش نویس
      تاریخمندی و اندیشه ورزی در ایران لازم است برای درک درست از تاریخ ایران دانسته شود،  روزانه اخبار و اطلاعاتی می شنویم،  که خبر از نیاز اندیشه ورزی و تاریخمند شدن در ایران می دهد.  حوادث سیاسی و اجتماعی و اقتصادی و اداری و غیره در ایران،  نشان از ضعف شدید این مهم دارد.
      هریک از ما در کارهای عادی و روزمره خودمان با عدم توجه بفکر روبرو هستیم،  چه از جانب خودمان و یا دیگر کسانی،  که با آنها برخورد داریم.  اگر کمی دقت و هوش داشته باشیم،  متوجه این کمبود می شویم،  و اگر هیچ نداشته باشیم،  که هیچ،  یا حداقل هر اتفاق را بگردن این و آن می اندازیم،  و از آن بدون تحلیل و تعلیل می گذریم.
تاریخمندی و اندیشه ورزی در ایران
تصویر انوش راوید در رصد خانه مراغه،  در اینجا،  عکس شماره ۳۵۲۱.
تاریخمندی و اندیشه ورزی در ایران
لوگو تاریخمند و اندیشه ورز شوید،  عکس شماره ۱۶۰۷.
این برگه پیوست لینک زیر است:
تاریخمندی و اندیشه ورزی در ایران
دشمنی با اندیشه
      پرسش مهم:  چرا امیر کبیر را در ایران دفن نکردند؟
      امیر کبیر صدر اعظم ایران در زمان ناصرالدین شاه قاجار،  که با دسیسه هاى یک سرى وطن فروش در حمام فین کاشان به قتل رسید،  در شهر کربلا به خاک سپرده شد.
      اینکه چرا او را به کربلا بردند،  سوال است،  و احتمالا برای دور ماندن مردم از مزارش و جلوگیرى از تبدیل آن به میعادگاه مظلومان،  او را از ایران و ایرانى دور کردند.
      اما چیزی که بیش از همه مایه شرمندگیست،  این است که اکثر قریب به اتفاق ایرانیها نمى دانند مزار این اسطوره تاریخ کجاست.
      امروزه با سفرهای متعدد مردم به عراق و کربلا جاى بسى تاسف است،  که حتى یکى از کسانی که از عراق بر میگردد نمیداند که امیر کبیر هم در آنجا دفن بوده.
      آیا فکر نمى کنید که همین عراقیها به ما خواهند خندید که چطور مردى رو که بسیارى از داشته هاى امروزمان را مدیون او هستیم فراموش کردیم؟!
      ۱۶۸ ﺳﺎﻝ ﭘﯿﺶ ﻧﺨﺴﺘﯿﻦ ﺑﺮﻧﺎﻣﻪ ﻭﺍﮐﺴﯿﻨﺎﺳﯿﻮﻥ ﺑﻪ ﻓﺮﻣﺎﻥ ﺍﻣﯿﺮﮐﺒﯿﺮ ﺁﻏﺎﺯ ﺷﺪ.  ﭼﻨﺪ ﺭﻭﺯ ﺑﻌﺪ ﺑﻪ ﺍﻣﯿﺮﮐﺒﯿﺮ خبر ﺩﺍﺩﻧﺪ بعضی از افراد صاحب نفوذ،  ﺩﺭ ﺷﻬﺮ ﺷﺎﯾﻌﻪ ﮐﺮﺩﻩ ﺑﻮﺩﻧﺪ،  ﮐﻪ ﻭﺍﮐﺴﻦ ﺯﺩﻥ ﺑﺎﻋﺚ ﻭﺭﻭﺩ ﺟﻦ ﺑﻪ ﺧﻮﻥ ﻣﯽﺷﻮﺩ!
      ﺍﻣﯿﺮﮐﺒﯿﺮ ﻓﺮﻣﺎﻥ ﺩﺍﺩ ﻫﺮ ﮐﺴﯽ ﻭﺍﮐﺴﻦ ﺁﺑﻠﻪ ﻧﺰﻧﺪ،  ﺑﺎﯾﺪ ﭘﻨﺞ ﺗﻮﻣﺎﻥ ﺟﺮﯾﻤﻪ ﺑﭙﺮﺩﺍﺯﺩ.  ﺍﻣﺎ ﻧﻔﻮﺫ ﺳﺨﻦ افراد ﻧﺎ ﺁﮔﺎﻩ در ﻣﺮﺩﻡ ﺑﯿﺷﺘﺮ ﺑﻮﺩ.  ﭘﻮﻟﺪﺍﺭﻫﺎ ﭘﻨﺞ ﺗﻮﻣﺎﻥ ﺭﺍ ﭘﺮﺩﺍﺧﺘﻨﺪ ﻭ ﺍﺯ ﺁﺑﻠﻪﮐﻮﺑﯽ ﺳﺮﺑﺎﺯ ﺯﺩﻧﺪ.  ﺩﯾﮕﺮﺍﻥ ﻧﯿﺰ ﺩﺭ ﺧﺎﻧﻪ ﻫﺎ ﭘﻨﻬﺎﻥ می ﺸﺪﻧﺪ.
      ﭘﺲ ﺍﺯ ﻣﺪﺗﯽ ﭼﻨﺪین ﻧﻔﺮ ﺍﺯ ﺁﺑﻠﻪ ﻣﺮﺩند،  و ﺍﻣﯿﺮﮐﺒﯿﺮ ﺷﺮﻭﻉ ﺑﻪ ﮔﺮﯾﺴﺘﻦ ﮐﺮﺩ.  ﻣﯿﺮﺯﺍ ﺁﻗﺎﺧﺎﻥ ﺁﻫﺴﺘﻪ ﺑﻪ ﺍﻣﯿﺮ ﮐﺒﯿﺮ ﮔﻔﺖ:  ﻭﻟﯽ ﺍﯾﻨﺎﻥ ﺧﻮﺩ ﺩﺭ ﺍﺛﺮ ﻧﺎﺩﺍﻧﯽ ﻣﺮﺩﻩ ﺍﻧﺪ.  ﺍﻣﯿﺮ ﮐﺒﯿﺮ ﮔﻔﺖ:  ﻣﺴﺌﻮﻝ ﻧﺎﺩﺍﻧﯿﺸﺎﻥ ﻧﯿﺰ ﻣﺎ ﻫﺴﺘﯿﻢ.  ﺍﮔﺮ ﻣﺎ ﺑﻪ ﺍﻧﺪﺍﺯﻩ ﮐﺎﻓﯽ ﻣﺪﺭﺳﻪ ﺳﺎﺧﺘﻪ ﺑﻮﺩﯾﻢ،  جاهلان ﺑﺴﺎﻃﺸﺎﻥ ﺭﺍ ﺟﻤﻊ ﮐﺮﺩﻩ ﺑﻮﺩﻧﺪ .
      این تنها روزی نبود که امیرکبیر گریست،  ایشان هزار و صد و هشتاد و هشت روز نخست وزیری خود را،  هر شب از جهل و خرافات مردم استعمار زده ایران گریست.  امیرکبیر برای انجام تمام اصلاحات خود،  که در کتاب امیرکبیر فریدون آدمیت نوشته شده،  بسیار گریسته و خون دل خورده است.
      امیرکبیر و "میجی" امپراتور ژاپن،  برنامه اصلاحات خود را همزمان آغاز کردند.  برنامه اصلاحات امیرکبیر بسیار مفصل تر از میجی بود.  مردم ژاپن با میجی همراهی کردند،  مطالعه کردند،  کار کردند،  منافع مردم را برمنافع خود برتری دادند،  تا امروز ژاپن سومین کشور دنیا از نظر اقتصادی و بهترین کشور دنیا در تمام پارامترهای زندگی باشد.
      لکن مردم ایران با جهل و خرافات بسیار عمیق،  بر اثر نفوذ کارگزاران وعوامل استعمار،  1188 روز امیرکبیر را گریاندند.  سالانه ۳۰ میلیون نفر از مردم ژاپن به آرامگاه میجی در توکیو می روند،  و از اصلاحات او سپاسگزاری می کنند.  ولی مردم ایران حتی نمی دانند،  که آرامگاه امیرکبیر روبروی صحن امام حسین در کربلاست.
      در سال ۱۳۹۳ بیش از ۳۰ میلیون نفر از مردم ایران از کربلا بازدید کرده اند،  ولی اصلا سری به آرامگاه امیرکبیر،  که درست در حجره جنوب شرقی روبروی صحن امام حسین است نزده اند.  این درصورتی است،  که قبل از نفوذ استعمار و امپریالیسم مردم ایران در طول تاریخ معرفت و دانایی بسیار داشتند،  این را آثار تاریخی ایران می گوید.
تاریخمندی و اندیشه ورزی در ایران
آگاهی دانش اطلاعات ذهنیت
      "تاکنون همه چیز گفته شده است،  لیکن چون گوش شنوایی نیست،  همواره باید از نو آغاز کرد."  (آندره ژید)
      آیا براستی گوش شنوایی نیست؟  یا هست،  ولی نسبت به پیام و سخن ما ناشنواست.  آیا اشکال در فرستنده پیام است،  و یا در گیرنده است؟  آیا مسئله در نوع و محتوای پیام است،  و یا در شکل و فرم آن است؟  و یا در شیوه انتقال است؟
      بارها دربار آگاهی نوشتم،  که آگاهی چیست و چگونه نشر می یابد،  و چطور به مصرف کننده می رسد.  درباره آگاهی واقعی و آگاهی کاذب،  تفاوت آگاهی با دانش و اطلاعات در تارنمای ارگ ایران زیاد نوشتم.  نوشتم مصرف کننده آگاهی چه کسانی هستند.  درک آگاهی،  فقط نزد آگاهی کسب کننده مطرح می شود.
      یکی از پرهزینه ترین بخش‌های جامعه،  آموزش و تربیت به معنی عام کلمه،  یعنی انتقال آگاهی‌ها و پیام‌ها و اطلاعات حیاتی به افراد جامعه است.  مانند:  دانش آموز و دانشجو،  کارگر و کشاورز،  کلاً تمام مردم.  سطح دانش و اطلاعات،  و چگونگی کسب ذاتی و طرحی آگاهی توده مردم تفاوت دارد.
      هزینه های مختلف برای آموزش آگاهی،  و سطح لازم دانش و اطلاعات اقشار متفاوت است.  بسیار وقتها مقدار تلاش برای این منظور پاسخ و بازده مناسب ندارد،  یا نتیجه لازم بدست نمی آید،  زیرا تفاوت آگاهی با دانش و اطلاعات تشخیص داده نمی شود.
      کسی که در ذاتش درک از آگاهی نیست،  خود بخود نمی تواند دانش و اطلاعات مختلف را تجزیه و تحلیل کند،  و از آنها آگاهی بدست آورد. اینگونه افراد خود بخود هر موضوعی،  که با مقدار دانش آنها اختلاف داشته باشد، غیر قابل قبول می دانند،  و با آن مبارزه می کنند.
      باید سعی نمود دانش و اطلاعات از آگاهی و تعریف انواع آگاهی را بالا برد،  تا در نهایت بینش تغییر کند،  و دید واضح تری از اطراف و جهان نمایان شود.
تاریخمندی و اندیشه ورزی در ایران
تاریخ سازان
      در بخش اول کتاب هیجدهم برومرلویی بناپارت، ص یازده:
      مردم تاریخ خود را می سازند،  ولی نه آن گونه که دلشان می خواهد،  یا در شرایطی که خود انتخاب کرده باشند.  بلکه در شرایط داده شده ای که میراث گذشته است،  و خود آنان به طور مستقیم با آن درگیرند.
      بار سنت همۀ نسل های گذشته با تمامی وزن خود بر مغز زندگان سنگینی می کند،  و حتی هنگامی که این زندگان گویی بر آن می شوند،  تا وجود خود و چیزها را به نحوی انقلابی دگرگون کنند،  و چیزی یکسره نو بیافرینند.
   نظر انوش راوید:  شرایط و ضوابط و قواعد بازی در جامعه و سیاست و اقتصاد را ما انتخاب و تعیین نمیکنیم.  وضع موجود،  تحمیل تاریخی گذشته است،  که در ذهن و جامعه و اقتصاد،  بما در حال رسیده است.  یعنی نمیتوان سرنوشت را به دلخواه خود بسازیم،  زیرا آنچه که ما داریم،  میراث گذشته است.  آنچه را که ما سعی داریم بسازیم و یا تغییر دهیم،  سرنوشت آیندگان می شود.  چه بسا آنچه که ما از تاریخ با دریافت از گذشتگان،  دوباره سازی کرده،  یا تغییر داده ایم،  بدرد آینده نخورد.  این گردش اجبار تاریخ بمردم است.
تاریخمندی و اندیشه ورزی در ایران
داریوش شایگان
      ضمن ابراز تأسف از درگذشت داریوش شایگان،  و عرض تسلیت به بخشی از جامعه علمی و فلسفی کشور.  یکی از دوستان نوشته ای از این فیلسوف ایرانی فرانسوی نیمه دوم قرن بیست،  بنام چند گانگی فرهنگی برایم ارسال کرد.  این دوست عزیز در این جزوه اشاره به متن زیر از این فیلسوف داشت، در زیر پاسخ می دهم.
      داریوش شایگان در چندگانگی فرهنگی نوشته است:
      ما امروز دیگر چیزی بنام تاریخ هندی و چینی ژاپنی یا ایرانی نداریم.  منظورم تاریخ ویژه و مستقل از شبکه جهانی است.  زیرا از این پس فقط یک تاریخ جهانی وجود دارد.  می توان گفت که پس از انقلاب فرانسه و حماسه ناپلئون تاریخ جهانی می شود.  یعنی هنگام طرح برنامه ای جهانی که متمدن کردن دیگران را رسالت خویش می دانست،  و به میانجی جنگ های استعماری به تمامی قاره ها سرایت کرد،  و کلیه منظرهای فرهنگی جهان را تحت تأثیر قرار داد،  و در تمام تمدنها رسوخ کرد.
      باید صریحاً گفت،  که از این زمان به بعد برنامه وسیع مدرنیته، آداب و رسوم مردم را تحت تأثیر قرار داد،  هر چند در زمینه اعتقادات و سنن با مقاومت هایی روبرو شد،  که چیزی جز ستیزهای مرتجعانه نیست.  در نتیجه در دوران ما دیگر مراکز بزرگ تعیین ارزشها وجود ندارند،  فقط مراکز اقتصادی مانند نیویورک لندن و توکیو وجود دارند....
   پاسخ انوش راوید:  تاریخ یک علم است مانند همه علوم،  در این باره در وبلاگ توضیح زیاد نوشتم،  و علم هیچ وقت تمام نمی شود،  و همیشه تازه و اول راه است.  برای بررسی تاریخ نیازمند است،  از نقطه ای و تاریخی شروع کرد،  از هزاره ها و سده ها.  بهمین جهت همیشه،  تاریخ حتی برای یک روستای کوچک هم وجود دارد،  چه برسد به کشورهای بزرگ.
      البته اگر ما بخواهیم تاریخ را از دوران قرون سرمایه داری آغاز کنیم،  تاریخ سرمایه داری قرون جدید خود تاریخ دیگری است،  منظور شایگان این است.  فقط او در این چند خط می خواهد بگوید نویسنده استعماری از تاریخ و علم کم می داند،  یا اینکه ایرانی و کشورهای تاریخی دیگر باید با تاریخ خود خداحافظی کنند.
      می گوید حماسه ناپلئون و رسالت متمدن کردن جهان.  اینکه ناپلئون را حماسه و دارای بار تمدن می داند،  نشان می دهد که از تاریخ سرمایه داری و تاریخ تمدن یا هیچ نمی داند،  یا خود را بفروش فرانسه رسانده است.  تمدن در زمان و مکان تعریف خاص دارد،  و ناپلئون و یا جنگهای استعماری نیز تعریف های خود را دارند،  و نمی توان آنها را با هم یکی دانست.
      رشد و تکامل تاریخ اجتماعی متفاوت از دید نویسندگان استعماری است،  اینگونه نویسندگان تمام جهان را فاقد تمدن،  و استعمار گران را ناجی جهان و آورندگان تمدن می دانند.  جنگهای استعماری را بین تمدن و عقب افتادگی می گویند.  سپس جهان را در نوع اقتصاد سرمایه داری نیمه دوم قرن بیست می بینند.
در این باره بپرسید و نظر دهید.
تاریخمندی و اندیشه ورزی در ایران
آثار افتخار ایرانیان
سنگ نگاری منطقه باستانی میرملاس کوهدشت
   تصویر سنگ نگاری منطقه باستانی میرملاس کوهدشت،  قدیمی ترین دیوارنگاری های ایران.  عکس شماره ۸۹۱۶.
      اما افتخار بزرگتر برای ایرانیان این است،  که آقای اکبر رحیمی در سال ۹۷ از اینجا بازدید کردند،  و اسم خودش رو بر روی آن نوشتند،  تا آیندگان فراموش نکنند!!  احمد، ستار، آرش و سینا و... با تلاش زیاد جایی رفتند،  که بز کوهی هم نمیرود،  تا گند بزنند به این اثر تاریخی.
      این خرابکاری همان داستان نفوذ استعمار و امپریالیسم در ایران است،  که در بالا و خیلی جاهای دیگر تارنمای ارگ ایران توضیح دادم.
تاریخمندی و اندیشه ورزی در ایران
روز جهانی آزادی مطبوعات
روز جهانی آزادی مطبوعات
تصویر روز جهانی آزادی مطبوعات،  عکس شماره ۸۷۷۳.
      روز جهانی آزادی مطبوعات یک رویداد سالانه است،  که در ۳ مه، برگزار می‌شود.  این روز توسط یونسکو نامگذاری شده‌ است.
      مجمع عمومی سازمان ملل متحد در ۲۰ دسامبر ۱۹۹۳ میلادی در چهل و هشتمین اجلاس خود طی مصوبه ۴۳۲/۴۸،  روز سوم ماه مه هر سال را به‌عنوان «روز جهانی آزادی مطبوعات» اعلام کرد.  این موضوع از قطعنامه مصوب همایش عمومی یونسکو در سال ۱۹۹۱ میلادی تحت عنوان «ارتقای آزادی مطبوعات در دنیا» که جراید آزاد، فراگیر، و مستقل را به عنوان یکی از اجزای ضروری جامعه دموکراتیک تلقی کرده، نشأت گرفت.
   آزادی رسانه و مطبوعات،  همانند یک ضمانت نامه از جانب دولت‌ها به رسانه‌های عمومی،  در مقابل مواجهه با روندهای محدود کننده ابراز نظر در جوامع می‌باشد،  که حقوق قانونی رسانه‌ها و همچنین مراجع رفع اختلاف بین رسانه‌ها و شاکیان را مشخص می‌کند.  این حقوق در بسیاری از کشورها به صورت قانونی و در چهارچوب قوانین اساسی آن کشور تعبیه شده ‌است،  تا از آزادی مطبوعات حمایت به عمل بیاید.
   خطرناک در این قرن ــ  هنوز در این قرن،  در تعدادی از کشورها،  وضعیت آزادی مطبوعات کاغذی و مجازی٬  تحت فشار حاکمیت ها هستند،  و خطرناکترین مناطق برای نویسندگان و خبرنگاری می‌باشند.
   جالب:  دیگر مطبوعات به شکل کلاسیک قرن بیست نیستند،  شبکه های اجتماعی مانند،  تلگرام و اینستاگرام و امثال،  هم مطبوعات هستند،  و این مطبوعات قرن جدید زمان مطالعه ایرانیها را که پائین ترین در جهان بود،  به بالاترین رساند.
 سنگهای نیمه منظم
تصویر از سنگهای نیمه منظم،  عکس شماره ۸۸۱۶.
   پرسش از عموم:  بنظر شما این عکس یک اثر تاریخی بوده یا همینجوری و طبیعی است؟
تاریخمندی و اندیشه ورزی در ایران
آماده سازی هفت آبان
      بمنظور مراسم و جشن هفت آبان در اینجا،  لازم است آمادگی هایی داشت و آگاهی هایی رساند،  بدین منظور از عزیزان که در این زمینه کار می کنند،  می خواهم طرح و نظر و برنامه،  و مهمتر،  مانیفست تدوین نمایید،  و جهت انتشار در ارگ ایران ارسال نمایند.
      عدم داشتن کار اصولی،  مراسم هفت آبان چیز جالب و سازنده ای نمی شود،  و مورد سوء استفاده دشمنان تاریخ ایران و ایرانی قرار می گیرد.  باید سعی نمود،  حرکت های ناسیونالیسم ایرانی،  دقیق و علمی،  و بدور از بنیاد گرایی باستانی و باستان پرستی باشد.
تاریخمندی و اندیشه ورزی در ایران
تعریف مانیفست
      مانیفست یا سیاست نامه،  بیانیه یا سند تدوین شده ای است،  که یک تشکیلات اجتماعی و یا حزب سیاسی منتشر می‌کند.  در این سند برنامه‌ها و هدف‌هایی را  مشخص می‌کنند،  که لازمه کار و قدرت و آینده آن نیرو است.
      معمولاً مانیفست تعیین کنندهٔ خط مشی‌ها و اصول و عقاید پیشروان یک کار جمعی،  در سبک یا مکتب،  و یا پندار و کردار و گفتار به شمار می‌آید.  در ایران گروه های اجتماعی و سیاسی و اقتصادی،  چندان کاری به مانیفست ندارند،  و با شیوه های غیر سیاست گذاری علمی،  حرکت و کار می کنند.
تاریخمندی و اندیشه ورزی در ایران
راسیسم و فاشیسم
      به احتمال زیاد همه تعریف راسیسم و فاشیسم را می دانید،  اما کمتر به ترکیب این دو اهمیت داده شده است،  بیشترین توجه به این ترکیب در انتخابات آمریکا و پیدایش ترامپ،  و در انتخابات فرانسه و رای بالای ماری لوپن شنیده و گفته شد.  ما در ایران نیز یک قدرت سیاسی پنهان بدون تعریف و تحلیل و بدون سازمان یافتگی داریم،  که تمام نشان های راسیسم فاشیسم را در خود دارد.
      تعریف ساده آن می شود ایجاد جو نژاد گرایی از طریق فاشیسم،  امروزه با وجود وسایل ارتباط جمعی از قبیل رادیو و تلویزیون و اینترنت،  امکان گسترش این دید نیز مانند بسیار موارد دیگر زیاد شده است.
      درباره راسیسم و فاشیسم ایران،  هیچ تعریف از دانشگاهی و مراجع علمی ارائه نشده است،  و این دلیل بر نبود آن نیست،  دلیل بر عدم دقت در بحث های علمی اجتماعی ایران است.  حتی بسیار دیده ام خیلی ها ناسیونالیسم ایرانی را در تعریف راسیسم و فاشیسم می گویند،  یعنی می پندارند ناسیونالیسم ایرانی،  همان راسیسم و فاشیسم ایرانی است.
      درصورتیکه این دو تعریف کاملاً متفاوت و مغایر یکدیگر هستند.  ناسیونالیسم ایرانی بر پایه دمکراسی و دانش و بینش های نوین و برابر با قوانین علمی است،  ولی راسیسم و فاشیسم بر پایه پوپولیسم و ایجاد جو تحریک آمیز در جامعه بمنظور دستیابی به اهداف خاص است.
      یکی از مهمترین کارهای راسیسم و فاشیسم،  که تقریباً در تمام کشورها و منجمله ایران وجود دارد،  ایجاد تاریخ سازی و گفتن و نوشتن درباره اجحاف و ظلم و ستم های تاریخی به ملت،  و تقاضای انتقام گیری از تاریخ و سرنوشت ساخته شده است.  درصورتیکه ناسیونالیسم ایرانی،  هیچ وقت چنین برخورد پوپولیستی با مسائل و منجمله تاریخ ندارد،  و همه موارد را به دانش و بینش های علم جدید می سپارد.
      راسیسم و فاشیسم سعی می کند و می خواهد،  که همه با دانش و بینش او هم عقیده باشند،  و براحتی غیر هم عقیده را به نوعی دشمن می شمارد،  که باید نابود شود.  اما،  ناسیونالیسم ایرانی،  بشدت با ایجاد و تأسیس انجمنها و حزبها و سندیکا های مختلف موافق است،  و همه را برای برپایی و حفظ و نگهداری  محیط دمکرات و دمکراسی تشویق می کند.
      راسیسم و فاشیسم در داستانهای تاریخی،  منجمله حمله اعراب به ایران درک و بینش خود را کامل نشان می دهد،  اگر وبلاگهای آنها را بخوانید،  با جو سازی و دروغ پراکنی های بدون سند و مدرک تاریخی،  با تمام قدرت اعراب را دشمن می شمارند،  که باید از آنها انتقام گرفت،  و هر ایرانی نیز که این حمله را دروغ می شمارد،  براحتی و با اهانت دشمن،  و هم دست اعراب خطاب می کنند.
      اما،  ناسیونالیسم ایرانی می گوید،  تاریخ یک علم است،  و باید با آن مانند تمام علوم برخورد کرد،  و باید از جو سازی های پوپولیستی برای تاریخ در اجتماع خود داری نمود.
      راسیسم و فاشیسم ایرانی فاقد سیاست نامه یا مانیفست تدوین شده است،  آنها درکی از تعریف راسیسم و فاشیسم ندارند،  فقط بازمانده های سیاست گذاری های استعمار،  در منطقه خاورمیانه را پی گیری می کنند.  در آن سیاست استعماری می خواستند ملت های خاورمیانه رو در روی یکدیگر قرار بگیرند،  بدون اینکه دلیل و تعریف آنرا دانسته باشند.
      بهترین ابزارشان تاریخ نویسی استعماری بود،  که با دروغ در تاریخ،  مایع و مطالبی برای راسیسم و فاشیسم ایجاد کرده و می کنند.  مانند مستند های تاریخ جهان،  که هم اکنون از تلویزیون بی بی سی پخش می شود.  اما ناسیونالیسم ایرانی برخورد علمی با هر موضوعی دارد،  و متوجه سیاست گذاری های استعماری و تاریخ نویسی استعماری می شود،  و در دام آنها نمی افتد.
      عزیزان تعریف مکتب های سیاسی و اجتماعی را بدانید،  و آنها را با یکدیگر اشتباه نکنید،  و اشتباه در تعریف مکتبها توسط دیگران را گوشزد نمایید.  درصورت درست ندانستن،  و نداشتن تعریف برای یک بینش،  ممکن است دچار اشتباه شد،  این اشتباه برای رهبران احزاب و گروه های اجتماعی گران تمام می شود،  که خود بخود و در نهایت بضرر ملت ایران می گردد.  جهت اطلاع بیشتر،  کلمات کلیدی متن فوق را در جستجو های وبلاگ ارگ ایران بیابید،  و پیگیری نمایید و بپرسید.
طرحهای راسیسم و فاشیسم ایرانی
   تصویر نمونه ای از طرحهای راسیسم و فاشیسم ایرانی.  در وبلاگهای راسیسم و فاشیسم ایرانی امثال این طرح زیاد دیده می شود،  عکس شماره ۸۶۹۸.
تاریخمندی و اندیشه ورزی در ایران
تکه هایی از راسیسم و فاشیسم ایرانی
    چند جمله نمونه زیر از وبلاگهای راسیسم و فاشیسم ایرانی است،  که  معمولاً همه از روی یکدیگر کپی شده و می شوند،  و همه در یک نوع شیوه هستند،  و همه آنها نیز نام اصلی نویسنده خود را نمی نویسند،  معمولاً اسیر توهم هستند،  که کار مهمی می کنند،  و برایشان خطر دارد،  که نام خود را بنویسند.
  ــ  این نخسین بار در تاریخ بشریت بود،  که زنان و مردان ایرانی توسط عربان قتل عام می شدند.
  ــ  در سال ۶۳۶ میلادی اعراب به ایران حمله کردند.  بسیاری از ما درباره جنایت  اعراب کم و بیش شنیده ایم.  کیست نداند تازیان با ما چه کردند. اما از اسناد و  جزئیات این وقایع بی‌ خبریم.
  ــ  آری باید بخاطر بلاهایی که اعراب بر سر نیاکان ما آوردند خون گریست.
  ــ  جالب است که عده ای که یقینا حاصل تجاوز همین اعراب هستند،  می گویند که اعراب هم در حمله به ایران کشته داده اند!  بنگرید که یک ملت تا چه حد می تواند در جهل و جنون غرق شود،  که از متجاوزین به خاک و ناموس خود دفاع و برایشان مظلوم نمایی هم  بکند!  در نظر این افراد ایرانیان حتی نباید با آن عربی که به قصد تجاوز به زنان و دخترانشان آمده مبارزه می کردند!  در واقع کسانی که چنین حرف هایی را می زنند دارند به حرام زاده بودن و عرب زاده بودن خود افتخار می کنند.
  ــ  زرینکوب رفتار اعراب با ایرانیان را «مضحک، شگفت‌انگیز، و ظالمانه» خوانده و اعراب را مردمانی «خشن و ساده دل» می‌داند،  و می‌نویسد که بجز کسانی که بشدت تحت تأثیر تعالیم اسلامی قرار گرفته بودند،  بقیه نسبت به اعراب احساس کینه و نفرت داشتند.
       براحتی اینگونه نوشته ها را در وبلاگ های راسیسم و فاشیسم ایرانی می بینید،  و دقت کنید سفارش می کنم دقت کنید،  این نوع نوشته ها از یک شخص ناسیونالیسم ایرانی نیست،  این نوشته ها فقط و فقط در جهت کار پوپولیستی راسیسم و فاشیسم ایرانی است.
   توجه:  با فاشیسم و راسیسم و مکاتب ترکیبی و وابسته به آنها مبارزه کنید،  و به جهان نشان دهید،  که ناسیونالیسم ایرانی برای انسان و علم،  ارزش قائل است،  و تمام ملتها و کشورها را دوست می داند،  و خواهان بهترین روابط انسانی و علمی است.  ثابت کنید ناسیونالیسم ایرانی هرگز به راسیسم و فاشیسم ختم نمی شود،  و بشدت مخالف برنامه ها و مکاتب و بینش های ضد انسانی است.
 نگاره میترایی در اروپا
   تصویر نگاره میترایی در اروپا،  طرح پهلوانی دارد مانند بیستون،  که به اشتباه می گویند هرکول است،  در واقع هرکول نیست،  یک کار میترایی اشکانی در اینجا است،  عکس شماره ۴۷۸۲.
 ...............
   برچسبها:  تاریخمندی اندیشه ورزی، دشمنی با اندیشه، داریوش شایگان، تعریف مانیفست، راسیسم و فاشیسم، ناسیونالیسم ایرانی، انوش راوید.
.............
تاریخمندی و اندیشه ورزی در ایران
مستند های مربوط
مستند های بیشتر را در آپارات وبسایت ارگ ایران ببینید،  لینک آن در ستون کناری
 نماهنگ عکسهای موزه عصارخانه شاهی اصفهان، مشروح در http://arqir.com/379
............................
    توجه ۱:  اگر وبسایت ارگ ایران به هر علت و اتفاق،  مسدود، حذف یا از دسترس خارج شد،  در جستجوها بنویسید:  تارنمای انوش راوید،  یا،  فهرست مقالات انوش راوید،  سپس صفحه اول و یا جدید ترین لیست وبسایت و عکسها و مطالب را بیابید.  از نظرات شما عزیزان جهت پیشبرد اهداف ملی ایرانی در وبسایت بهره می برم،  همچنین کپی برداری از مقالات و استفاده از آنها با ذکر منبع یا بدون ذکر منبع،  آزاد و باعث خوشحالی من است.
   توجه ۲:  جهت یافتن مطالب،  یا پاسخ پرسش های خود،  کلمات کلیدی را در جستجو های ستون کناری ارگ ایران بنویسید،  و مطالب را مطالعه نمایید.  در جهت دانش مربوطه این تارنما،  با استراتژی مشخص یاریم نمایید.
   توجه ۳:  مطالب وبسایت ارگ ایران،  توسط ده ها وبلاگ و تارنمای دیگر،  بصورت خودکار و یا دستی کپی پیس می شود،  از این نظر هیچ مسئله ای نیست،  و باعث خوشحالی من است.  ولی عزیزان توجه داشته باشند،  که حتماً جهت پیگیر و نظر نوشتن درباره مطالب،  به ارگ ایران مراجعه نمایند:  در اینجا  http://arqir.com.
ارگ ایران   http://arqir.com
پرسشهای خود را ابتدا در جستجوهای تارنما بنویسید،  به احتمال زیاد پاسخ خود را می یابید
جهت آینده ای بهتر دیدگاه خود را بنویسید،  و در گفتگوهای تاریخی و جغرافیایی و اجتماعی شرکت کنید

ملیگرایی باستانگرایی نیست

ملیگرایی باستانگرایی نیست اصل مهمی در ملیگرایی است،  بسیاری فکر می کنند ملیگرایی باستانگرایی است،  درصورتیکه ملیگرایی تمام بود و نبود کشور را شامل می شود. 

ملیگرایی باستانگرایی نیست

پیش نویس

ملیگرایی باستانگرایی نیست اصل مهمی در ملیگرایی است،  بسیاری فکر می کنند ملیگرایی باستانگرایی است،  درصورتیکه ملیگرایی تمام بود و نبود کشور را شامل می شود.  بودهها در حال و نبودهها که در گذشته ها بودند.  در اصل ملی گرایی دفاع از دمکراسی و آزادی اندیشه و قلم است،  نه گفتن  نوشتن از رویاها و آرزوهای تاریخی و از دست رفته تاریخی.

ملیگرایی باستانگرایی نیست

تصویر انوش راوید در تخت جمشید،  عکس شماره 4881 .

ملیگرایی باستانگرایی نیست

لوگو در جهت علم باشید نه عقیده،  عکس شماره 1615.

این برگه پیوست لینک زیر است:

کلیک کنید:  تاریخ عشق به ملت و میهن

ملیگرایی باستانگرایی نیست

ملیگرایی باستانگرایی نیست

باستانی گرایی هم ملی گرایی نیست

مسعود رفیعی طالقانی

      هندوانه و آجیل شب یلدا را اگر وانهیم،  که البته در چنین روزگاری از کثرت دغدغه،  باید که چنین کنیم،  می‌توان از دریچه یلدا به مسائلی دیگر نگریست.

      حتی دوباره زاده ‌شدن خورشید و فرو افتادن شب ظلمانی،  که عده‌ای در دوران‌های مختلف آن را به استعاره ظلمت ظلم قلمداد کرده‌اند،  هم شاید تلقی‌ تکراری از یلدا شده باشد.  تلقی‌ تکراری از امیدهای موهوم که بی‌عملی و انفعال را توجیه کرده است،  به امید فردا‌هایی که شاید بیایند،  و حتی عمل بدون میانجی را.

      پس آن را هم به کناری می‌گذاریم،  و به موضوعی دیگر می‌پردازیم:  «اگر یلدا را به عنوان یکی از عناصر فرهنگ دیرین ایرانی در نظر بگیریم،  و فرهنگ را یکی از عناصر هویت ملی،  پس می‌توان از یلدا به سیاست راهی باز کرد،  زیرا هویت ملی گرچه گاهی وجودش مخدوش از آیین‌های متهاجم و سنت شده،  اما همان چیزی است که اگر نباشد،  حاکمیتی نمی‌تواند بود،  زیرا ملتی شکل نمی‌گیرد،  و سرزمین بی‌ملت،  برهوت است،  و ملت بی‌سرزمین،  ملت نیست!  بدین اعتبار می‌توانیم از پلی که از یلدای تاریخی به پهنه سیاست می‌زنیم،  به گفتمان‌های سیاسی برسیم،  که دو تای آن‌ها یکی باستان‌گرایی است،  و دیگری ملی‌گرایی،  و دست‌کم در همین تاریخ معاصر خودمان ببینیم،  که چه کسانی و چرا به این گفتمان‌ها متوسل شده‌اند،  و از آن استفاده یا سوءاستفاده کرده‌اند!

      روشن است همین حالا بسیاری این باور را دارند،  که باستان‌گرایی همان ملی‌گرایی است.  اما بینش علمی با پشتیبانی فاکت‌های تاریخی اثبات می‌کند،  که این دو،  گفتمان‌هایی متفاوت از یکدیگر بوده‌اند،  گرچه عناصر گفتمانی آن‌ها گاهی با یکدیگر منطبق بوده‌اند.

      روزگاری طولانی ملی‌گراها در ایران متهم به این بوده‌اند،  که به نبش قبر تاریخ پرداخته‌اند.  حال آن‌که، ملی‌گرایی در ایران،  جزو معدود گفتمان‌های سیاسی – اجتماعی بوده،  که همگام با چند گفتمان رایج دیگر،  امکان «سیاسی شدن» را فراهم آورده است،  آنچنان که امکان اید‌ئولوژی شدن خود را.

      ملی‌گرایی هم مانند گفتمان‌های دیگری چون اسلام سیاسی در ابعاد مختلف‌اش،  غرب‌گرایی،  گفتمان چپ و... در طول تاریخ معاصر ایران بی‌قراری خود را حفظ کرده،  چندی به قدرت رسیده و چندی به عزلت افتاده،  اما دست‌کم ماهیتی روشن و البته دموکراتیک داشته است.  در مصاف ملی‌گرایی،  مضاف بر گفتمان‌های دیگری که ذکر شد،  اما یک گفتمان بیشتر بی‌قراری کرده است،  و آن همان گفتمان باستان‌گرایی است.

      آنان که اتهام نبش قبر تاریخ را به پیشانی ملی‌گرایان چسبانده‌اند،  شاید ندانسته‌اند که اتفاقا این اتهام برازنده گفتمان باستان‌گرایی است،  که می‌کوشد خوف و خفت و خلا عقب‌ماندگی سیاسی-اجتماعی را با ماله باستان‌گرایی و افتخار به آنچه مثلا در چهار‌هزار سال پیش داشته‌ایم پر کند.  البته یک جریان پان‌ایرانیستی هم در این بین،  میان ملی‌گرایی و باستان‌گرایی ایستاده است.  این جریان بر این باور است که پان‌ایرانیسم برخلاف پان‌عربیسم، پان‌ترکیسم، پان‌اسلاویسم و... ماهیتی ابژکتیو (عینی) دارد،  که دارای واقعیت تاریخی است و آن پان‌های دیگر ماهیتی سوبژکتیو دارند،  و فاقد واقعیت تاریخی‌اند و بیشتر جست‌وجوهایی هستند برای دست یافتن به یک یوتوپیا.

      پان‌ایرانیست‌ها عقیده دارند سرزمین کهن ایران به معنای گردهمایی بزرگ سرزمین‌های ایرانی‌نشین،  در دوران هخامنشی برقرار بوده،  و با حمله اسکندر دچار تجزیه شده،  سپس با تشکیل دولت اشکانی دوباره تجمع یافته،  و با ورود اسلام به ایران چند پاره شده،  و آنگاه بار دیگر با برآمدن سلسله شیعی مذهب صفوی،  شمایی از شکل باستانی خود را یافته است،  گرچه دوباره در دوره قاجار اوضاع دیگرگون شده است.  به زعم آنان پان‌ایرانیسم دارای یک ماهیت تاریخی چند ‌هزار ساله است،  و با یورش بیگانگان گاه‌گاهی از هم گسیخته است.

      این عقیده میانی را اما اگر کنار بگذاریم،  باز سخن از دو گفتمانی است،  که در بالا گفته آمد.

      باستان‌گرایی، آنچنان که از نامش بر می‌آید گفتمانی است شورمند از میراثی که پیش‌تر‌ها داشته‌ایم؛  شکوه و اقتدار، تمدن و تربیت، قدرت و صلابت و فرمانروایی بر بخش وسیعی از جهان آن روزگاران.  این گفتمان، منظومه معنایی خود را پیرامون همین چند مفهوم شکل داده و نیروهای خود را در چارچوب همین منظومه، مفصل‌بندی کرده است.  بی‌قراری، اوج‌گیری و هژمونی این گفتمان، در طول تاریخ معاصر ایران به استثنای عصر مشروطیت،  از آغاز تا سال‌های پایانی حکومت رضاخان میرپنج و سپس در سال‌های دهه 50 خورشیدی و همزمانی با جشن‌های دو‌هزار و پانصد ساله و... بسیار مشهود بوده است.

      از این دو که بگذریم در سال‌های اخیر هم رد پای بازشکل‌گیری این گفتمان در برخی نهادها و تفکرات دیده می‌شود.  به نظر می‌رسد سوداگران قدرت در ایران،  هر گاه از ناکامی گفتمان‌های پیشینی اطمینان یافته و نیروهای اجتماعی را سرگردان می‌بینند،  در صدد بر می‌آیند تا طرحی نو دراندازند و نیروهای اجتماعی و مطالبات را مفصل‌بندی‌ تازه کنند،  پس به باستان‌گرایی رو می‌آورند.  زیرا ربط زیادی با فرهنگ اجتماعی و هویت ملی ایرانیان دارد،  و ذهن شهروند ایرانی را به خود جلب می‌کند.

      برای مثال وقتی رضاخان بساط حکومت قاجار را در ایران برچید،  یا بساط قاجار را به نفع او برچیدند،  بر چند گفتمان خشم داشت.  اولی گفتمان مشروطه و نمادها و نمایندگان اصول‌مندش بود و دیگری گفتمان اسلام سیاسی،  که خود این دو گفتمان هم با یکدیگر تضادی گاه آشکار و گاه پنهان داشتند.  ایران اما در آن دوران تشنه امنیت، تمرکز، اقتدار و پیشرفت بود و با این اوصاف بود که رضاخان بر مسند قدرت نشست و حاکمیت خود را بر گفتمان باستان‌گرایی استوار کرد،  اگرچه روشنفکران سابقا مشروطه‌خواه که پیشتر از وی حمایت کرده بودند،  طالب گفتمانی یکسره سکولار و غرب‌گرا بودند،  و داد دیکتاتوری منور سر می‌دادند و گفتمان اسلام سیاسی هم گوشه چشمی به حکومت اسلامی در عصر غیبت داشت.

      پس حکومت رضاخان در ابتدا جنبه‌های استعاری خود را حفظ کرد تا غضب دیکتاتور نسبت به گفتمان‌های مذکور نمایان نشود.  شخص رضاخان هم در میان سکولارها مورد اعتماد بود و هم او در مقاطعی خود را منتسب به مذهب می‌کرد.  تا آنجا که در محفلی سخن از جدایی دین و سیاست می‌گفت و در محفلی دیگر گل بر سر می‌مالید و بر سینه می‌زد.  اما واقعیت گفتمان پهلوی، باستان‌گرایی بود که نام ناسیونالیسم شاهی را با خود داشت.  به این ترتیب فرض بالا ثابت می‌شود که باستان‌گرایی به مثابه یک گفتمان گریزگاهی بوده است برای سوداگران قدرت.

      ملی‌گرایی اما برعکس هرگز چنین شخصیتی نداشته است.  خاصه آن‌که ملی‌گرایی در ایران معاصر مجال چندانی برای ظهور و بروز نیافت.  تاریخ معاصر ایران هرگز دولتی ملی‌گرا بدان‌سان که دولت دکتر محمد مصدق طلایه‌دارش بود به خود ندیده است.  دولتی که از قلب تشکلی به نام «جبهه ملی» برخاست و در بستر نهضتی به نام «نهضت مقاومت‌ملی» آرام گرفت یا به تعبیری ادامه حیات داد هر چند با کودتایی ضد ملی فروافتاده بود.  دولت و گفتمانی که انگلیس را در ایران خلع ید کرده بود.  گفتمانی که قیام سی تیر در حمایت از آن به پا شد و....

      ملی‌گرایی چندان به شکوه و اقتدار ایران باستان و مفاهیم انتزاعی‌اش کاری نداشته و ندارد،  بلکه در منظومه‌ای از مفاهیم شکل گرفته،  که بارزترین نمادش، ضدیت با استعمار خارجی و استبداد داخلی بوده است.  این نمادها را کجا می‌توان با منظومه معنایی گفتمان‌های باستان‌گرا مقایسه کرد که بیشتر بر مفاهیمی انتزاعی و شکوه و شوکتی کهن تکیه دارد، که بی‌تردید راه را بر حرکت رو به جلوی یک ملت مسدود می‌کند.

      ملی‌گرایی به مثابه یک گفتمان، همانی بود که در عصر مشروطه آیت‌الله نایینی را با یوسف‌خان مستشار الدوله در یک صف قرار داده بود.  در دهه 30مصدق و آیت‌الله کاشانی را در کنار هم و کمی بعد در دهه 40، آیت‌الله طالقانی را در کنار یدالله سحابی. پس استنباط یکسان از دو گفتمان ملی‌گرایی و باستان‌گرایی، بی‌تردید استنباطی غلط و نارواست. اولی به ایران فردا می‌اندیشیده است، و برای آن تکاپو کرده و دومی به ایران دیروز و استخوان‌های در خاک.

      حالا یلدای باستانی وقتی به عنوان یکی از نمادهای فرهنگی و سپس هویت ملی بدل می‌شود، اثری اجتماعی بر می‌انگیزد و خود دریچه‌ای برای ‌گذار از باستان‌گرایی به ملی‌گرایی می‌گشاید و شاید کمترین اثرش باید این باشد که باستان‌گرایی همان ملی‌گرایی نیست.

ملیگرایی باستانگرایی نیست

نظرها و پرسشها و پاسخها

      در این بخش نظرها و پرسشها و پاسخهای شما را می نویسم،  و سعی کنید در بخش نظرها پائین همین صفحه بنویسید،  یا اگر دوست داشتید مقاله خود را ایمیل کنید،  تا در برگه ای جدا گانه پست کنم.

ملیگرایی باستانگرایی نیست

    نظر انوش راوید:  ملی گرایی یا ناسیونالیسم از بدو پیدایش بورژوازی پیشرفته از ساختارهای تاریخی اجتماع،  یا به تعریف دیگر در قرون جدید شکل گرفت،  و همیشه تعریفهای جدید به آن افزوده شد.  البته قبل از قرون جدید برای اولین بار در تاریخ ملی گرایی در شاهنامه فردوسی دیده می شود.  اما آن نوع ملی گرایی چیزی در حدود قوم گرایی است،  زیرا زمان فردوسی جغرافیایی سیاسی معنا نداشت،  و جغرافیای قبیله ای در جهان حاکم بود.

      از ابتدای پیدایش ملی گرایی بر دو نوع اصلی بود،  ملی گرایی واقعی و ملیگرایی ساخته شده بدست استعمار و امپریالیسم،  که می شود گفت ناسیونالیسم تقلبی.  همیشه ناسیونالیسم تقلبی یا ملیگرایی تقلبی در کشورهای تحت نفوذ مستقیم و غیر مستقیم استعمار و امپریالیسم باعث گمراهی مردم می شد،  و به راسیسم یا فاشیسم یا باستان گرایی ختم می شد،  و نتیجه برای مردم آن کشور نداشت.

...............

   برچسبها:  ملیگرایی، باستان گرایی، ملی گرایی، پان ایرانیسم، ناسیونالیسم ایرانی، مسعود رفیعی طالقانی، ناسیونالیسم تقلبی، ملیگرایی تقلبی، انوش راوید.

.............

ملیگرایی باستانگرایی نیست

مستند های مربوط

مستند های بیشتر را در آپارات وبسایت ارگ ایران ببینید،  لینک آن در ستون کناری

http://arqir.com

 

............................

کلیک کنید:  تاریخ رشد و تکامل در ایران

کلیک کنید:  تفاوتهای ناسیونالیسم و فاشیسم

کلیک کنید:  دروغگویی آتش سوزی تخت جمشید

    توجه 1:  اگر وبسایت ارگ ایران به هر علت و اتفاق،  مسدود، حذف یا از دسترس خارج شد،  در جستجوها بنویسید:  تارنمای انوش راوید،  یا،  فهرست مقالات انوش راوید،  سپس صفحه اول و یا جدید ترین لیست وبسایت و عکسها و مطالب را بیابید.  از نظرات شما عزیزان جهت پیشبرد اهداف ملی ایرانی در وبسایت بهره می برم،  همچنین کپی برداری از مقالات و استفاده از آنها با ذکر منبع یا بدون ذکر منبع،  آزاد و باعث خوشحالی من است.

   توجه 2:  جهت یافتن مطالب،  یا پاسخ پرسش های خود،  کلمات کلیدی را در جستجو های ستون کناری ارگ ایران بنویسید،  و مطالب را مطالعه نمایید.  در جهت دانش مربوطه این تارنما،  با استراتژی مشخص یاریم نمایید.

   توجه 3:  مطالب وبسایت ارگ ایران،  توسط ده ها وبلاگ و تارنمای دیگر،  بصورت خودکار و یا دستی کپی پیس می شود،  از این نظر هیچ مسئله ای نیست،  و باعث خوشحالی من است.  ولی عزیزان توجه داشته باشند،  که حتماً جهت پیگیر و نظر نوشتن درباره مطالب،  به ارگ ایران مراجعه نمایند:  در اینجا  http://arqir.com.

ارگ ایران   http://arqir.com

پرسشهای خود را ابتدا در جستجوهای تارنما بنویسید،  به احتمال زیاد پاسخ خود را می یابید

کلیک کنید:  تماس با ما      :     http://arqir.com/1

جهت آینده ای بهتر دیدگاه خود را بنویسید،  و در گفتگوهای تاریخی و جغرافیایی و اجتماعی شرکت کنید